جین. تو هم بیا بقلم
جین. تو هم بیا بقلم
ا.ت. اخ جوننن(ذوق)
رفتم و بقلش کردم
جین. خب کی دلش بستنی میخواد؟
ا.ت و یورا. منننننننننننننن(جیغ)
جین. باشه خودتون برین بخرین.
ا.ت. عههه
یورا. باباااااا
جین. شوخی کردم بریم(خنده)
یورا. هورااااا
دست جین و یورا رو گرفتم و باهم رفتیم مغازه و بستنی خریدیم و خوردیم
و دوباره برگشتیم کمپانی
یورا. بابا
جین. هوم؟
یورا. اگه بری مسافرت کی بر میگردی
جین. نمیدونم شاید هیچوقت
ا.ت. اهم اهم
یورا. چییییی؟؟؟؟؟
جین. یاا شوخی کردم چتونه؟
ا.ت. دیگه از این شوخی ها نکن باشهه عشقم؟
جین. باشه
یورا. واقعا کی برمیگردی
جین. ۲ روز بعدش
یورا. یااا من نمیتونم بدون تو زندگی کنم
ا.ت. یورا خانم اینو من باید بگما؟
یورا. میخواستی زودتر بگی
ا.ت. بریم خونه من حسابتو میرسم
جین. قول میدم زود برگردم
یورا. قل انگشتی
جین. باشه
یورا. بشکنیش باهات قهر میکنما؟
جین. باشه(لبخند)
جین و یورا داشتن باهم صحبت میکردن و منم یه جا نشسته بودم و بهشون با حسرت نگاه میکردم از وقتی که یورا به دنیا اومده حس میکنم هویچم
ا.ت. سوکجیناا
جین. بله؟
ا.ت. بیا
جین. اومدم
جین. چیه؟
ا.ت. بشین ، مثلا میخوای بری مسافرتا باید به منم اهمیت بدی نمیشه که خمش سروقت یورا باشی
جین. الان تو واقعا داری به یه بچه حسودی میکنی؟
ا.ت. اره چه جورم
جین. اون بچه ی خودته نباید اینکارو کنی اون الان تو یه سنی هستش که به محبت نیاز داره
ا.ت. منم به محبت نیاز دارم
جین. تو بچه نیستی
ا.ت. من نگفتم بچم از وقتی که یورا به دنیا اومده من پوچ شدم(بغض)
یهو جین بقلم کرد و منو بوسید
جین. خوبه؟
ا.ت. نه
جین. محکم تر بقلم کرد و یه دونه دیگه هم بوسید
جین. الان چی
ا.ت. بازم نه
جین. یاا بس کن جلوی بچه(چه بابای پاکی🤣)
ا.ت. شوخی کردم
منم بوسیدمش
یورا. ماماننننن
ا.ت. چیه شوهر خودمه
یورا. بابا من چی؟
جین. به خدا من دوتا بچه دارم(الهی بمیرم🤣)
یورا. منم میخواممم
جین. توهم بیا
...پرش زمانی به خونه رفتن
شام خوردیم و رفتم تو اتاق یورا تا یورا رو بخوابونم
یورا. مامان
مامان. بله
یورا. یه وقت من باهات بد صحبت میکنم ناراحت نشیا؟ دارم باهات شوخی میکنم
یورا رو بقل کردم و بوسیدمش
ا.ت. الهی من قربونت بشم برای چی ناراحت بشم
و...
ا.ت. اخ جوننن(ذوق)
رفتم و بقلش کردم
جین. خب کی دلش بستنی میخواد؟
ا.ت و یورا. منننننننننننننن(جیغ)
جین. باشه خودتون برین بخرین.
ا.ت. عههه
یورا. باباااااا
جین. شوخی کردم بریم(خنده)
یورا. هورااااا
دست جین و یورا رو گرفتم و باهم رفتیم مغازه و بستنی خریدیم و خوردیم
و دوباره برگشتیم کمپانی
یورا. بابا
جین. هوم؟
یورا. اگه بری مسافرت کی بر میگردی
جین. نمیدونم شاید هیچوقت
ا.ت. اهم اهم
یورا. چییییی؟؟؟؟؟
جین. یاا شوخی کردم چتونه؟
ا.ت. دیگه از این شوخی ها نکن باشهه عشقم؟
جین. باشه
یورا. واقعا کی برمیگردی
جین. ۲ روز بعدش
یورا. یااا من نمیتونم بدون تو زندگی کنم
ا.ت. یورا خانم اینو من باید بگما؟
یورا. میخواستی زودتر بگی
ا.ت. بریم خونه من حسابتو میرسم
جین. قول میدم زود برگردم
یورا. قل انگشتی
جین. باشه
یورا. بشکنیش باهات قهر میکنما؟
جین. باشه(لبخند)
جین و یورا داشتن باهم صحبت میکردن و منم یه جا نشسته بودم و بهشون با حسرت نگاه میکردم از وقتی که یورا به دنیا اومده حس میکنم هویچم
ا.ت. سوکجیناا
جین. بله؟
ا.ت. بیا
جین. اومدم
جین. چیه؟
ا.ت. بشین ، مثلا میخوای بری مسافرتا باید به منم اهمیت بدی نمیشه که خمش سروقت یورا باشی
جین. الان تو واقعا داری به یه بچه حسودی میکنی؟
ا.ت. اره چه جورم
جین. اون بچه ی خودته نباید اینکارو کنی اون الان تو یه سنی هستش که به محبت نیاز داره
ا.ت. منم به محبت نیاز دارم
جین. تو بچه نیستی
ا.ت. من نگفتم بچم از وقتی که یورا به دنیا اومده من پوچ شدم(بغض)
یهو جین بقلم کرد و منو بوسید
جین. خوبه؟
ا.ت. نه
جین. محکم تر بقلم کرد و یه دونه دیگه هم بوسید
جین. الان چی
ا.ت. بازم نه
جین. یاا بس کن جلوی بچه(چه بابای پاکی🤣)
ا.ت. شوخی کردم
منم بوسیدمش
یورا. ماماننننن
ا.ت. چیه شوهر خودمه
یورا. بابا من چی؟
جین. به خدا من دوتا بچه دارم(الهی بمیرم🤣)
یورا. منم میخواممم
جین. توهم بیا
...پرش زمانی به خونه رفتن
شام خوردیم و رفتم تو اتاق یورا تا یورا رو بخوابونم
یورا. مامان
مامان. بله
یورا. یه وقت من باهات بد صحبت میکنم ناراحت نشیا؟ دارم باهات شوخی میکنم
یورا رو بقل کردم و بوسیدمش
ا.ت. الهی من قربونت بشم برای چی ناراحت بشم
و...
۵.۴k
۲۷ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.