Part
پامو گذاشته بودم رو گاز و داشتم میرفتم که دم و گوش گربه ایم فعال شدن و زدن بیرون با اینکه مث هیونگ و بقیه کامل تبدیل به گربه نمیشم ولی قدرتم خیلی زیاده
نازنین : ناخون های بلندم و گوش هام بیرون زدن دم کوچکمم بیرون زد تازه دوماه بود که من و اونی میتونستیم دوباره تبدیل بشیم و قدرت هامون پس گرفتیم چون از دنیامون تبعید شدیم نمیتونستیم تبدیل شیم این میشه دومین باز تبدیلمون بعد از ۶ سال کامل انسان بودن اههههه... از گرگ بودن متنفرم هر چند که گرگ کامل نیستم دو رگم گربه و گرگ پدرم پادشاه گرگ ها بود و مادرم پرنسس گربه ها ولی بخاطر قدرت ضعیفش بعد از به دنیا آمدن من پری های دریایی شورش کردن و مادرم را کشتن پدرمم رفت با ملکه نیلرام از قبیله گرگ ها ازدواج کرد و اونی به وجود آمد من دو رگم ولی اون فقط یه گرگه برای همینم من قدرتم بیشتره
آرمیتا: دیدم که نونا تبدیل شد دم گربه ایش ناخون های گرگیش و گوش های مخالفش در آمدن ولی همینجوری کنار در ایستاده بود و تو فکر بود اگه کسی میدیدش ...... تلپورت کردم و رفتم آوردمش داخل خونه و سرش داد زدم که چرا بی حواسه یهو حس کردم یه چیزی عجیبه پس به رگ دستش دست زدم قدرتشو بسنجم چجوری انقد زود قدرتش به دست آورده حتما بخاطر به دست آوردن یهویی قدرتش داره زجر میکشه پس یکمی قدرتم بهش دادم که آرام بشه ولی وقتی انسان بشه کنترل قدرتش حتما براش سخت میشه وجود دو نیروی شریان داخل بدن اونم به این قدرتمندی خیلی سخته
نازنین : وقتی اونی داشت یکم قدرتشو میداد تا بدنم آروم شه چند تا دونه بخاطر دیدم اونی تو فکر بود صداش کردم گفتم خستم و رفتم تو اتاقم یکم ترسیده بودم نکنه بخوام چند تا نیروی شریان داشته باشم کنترل آب و آتش به اندازه کافی سخت هس نکنه قدرت یخم داشته باشم .... سعی کردم وجود خودم آشکار کنم ببینم چند تا قدرت داخل بدنم هس درست حدس زدم ۳ نیروی شریان داخل بدنم دارم آب آتش یخ.... خدای من تروخدا این یه شوخی باشه اوفففففف
میخواستم بخوابم که از پنجره اتاقم چشمم به ماه افتاد چرا امشب ماه ......
آرمیتا: رفتم داخل اتاق خودم داشتم وسایلم مرتب میکردم که از پنجره یه گنجشک کوچک آمد داخل عجیبه از کی پرنده ها با گرگ ها رابطشون خوبه ... انگار میخواس یه چیزی بهم بفهمونه گوشم گرف و مجبورم کرد برم لب پنجره وقتی رفتم چشمم به ماه افتاد واییی نه نگو که امشب
پرنده : تبدیل به آدم شدم درسته شاهدخت امشب شب تاج گذاریه ملکه سول آه ماه کمتر از چند ساعت دیگه تو بهترین حالت قرار میگیره که .........
خمارییییییی
اشتباه تایپی بود عذر میخوام هول هولی نوشتم امیدوارم ازش حمایت بشه
نازنین : ناخون های بلندم و گوش هام بیرون زدن دم کوچکمم بیرون زد تازه دوماه بود که من و اونی میتونستیم دوباره تبدیل بشیم و قدرت هامون پس گرفتیم چون از دنیامون تبعید شدیم نمیتونستیم تبدیل شیم این میشه دومین باز تبدیلمون بعد از ۶ سال کامل انسان بودن اههههه... از گرگ بودن متنفرم هر چند که گرگ کامل نیستم دو رگم گربه و گرگ پدرم پادشاه گرگ ها بود و مادرم پرنسس گربه ها ولی بخاطر قدرت ضعیفش بعد از به دنیا آمدن من پری های دریایی شورش کردن و مادرم را کشتن پدرمم رفت با ملکه نیلرام از قبیله گرگ ها ازدواج کرد و اونی به وجود آمد من دو رگم ولی اون فقط یه گرگه برای همینم من قدرتم بیشتره
آرمیتا: دیدم که نونا تبدیل شد دم گربه ایش ناخون های گرگیش و گوش های مخالفش در آمدن ولی همینجوری کنار در ایستاده بود و تو فکر بود اگه کسی میدیدش ...... تلپورت کردم و رفتم آوردمش داخل خونه و سرش داد زدم که چرا بی حواسه یهو حس کردم یه چیزی عجیبه پس به رگ دستش دست زدم قدرتشو بسنجم چجوری انقد زود قدرتش به دست آورده حتما بخاطر به دست آوردن یهویی قدرتش داره زجر میکشه پس یکمی قدرتم بهش دادم که آرام بشه ولی وقتی انسان بشه کنترل قدرتش حتما براش سخت میشه وجود دو نیروی شریان داخل بدن اونم به این قدرتمندی خیلی سخته
نازنین : وقتی اونی داشت یکم قدرتشو میداد تا بدنم آروم شه چند تا دونه بخاطر دیدم اونی تو فکر بود صداش کردم گفتم خستم و رفتم تو اتاقم یکم ترسیده بودم نکنه بخوام چند تا نیروی شریان داشته باشم کنترل آب و آتش به اندازه کافی سخت هس نکنه قدرت یخم داشته باشم .... سعی کردم وجود خودم آشکار کنم ببینم چند تا قدرت داخل بدنم هس درست حدس زدم ۳ نیروی شریان داخل بدنم دارم آب آتش یخ.... خدای من تروخدا این یه شوخی باشه اوفففففف
میخواستم بخوابم که از پنجره اتاقم چشمم به ماه افتاد چرا امشب ماه ......
آرمیتا: رفتم داخل اتاق خودم داشتم وسایلم مرتب میکردم که از پنجره یه گنجشک کوچک آمد داخل عجیبه از کی پرنده ها با گرگ ها رابطشون خوبه ... انگار میخواس یه چیزی بهم بفهمونه گوشم گرف و مجبورم کرد برم لب پنجره وقتی رفتم چشمم به ماه افتاد واییی نه نگو که امشب
پرنده : تبدیل به آدم شدم درسته شاهدخت امشب شب تاج گذاریه ملکه سول آه ماه کمتر از چند ساعت دیگه تو بهترین حالت قرار میگیره که .........
خمارییییییی
اشتباه تایپی بود عذر میخوام هول هولی نوشتم امیدوارم ازش حمایت بشه
۱.۶k
۳۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.