تکپارتی
#تکپارتی
ویوا/ت: ا/ت هستم 24سالمه وعاشق موچی کوچولو هستم
ویو جیمین: جیمین هستم28سالمه عاشق یع دختر به کیوتی دریا هستم
جیمین: ساعت9:46دقیقه شب بود قرار بود با وی و نامجون و جین بیرون ولی زنگ نزدن بی ناموسا(فحش نده خو😭) رفتم قدم بزنم که گوشیم زنگ خورد نگا کردم دیدم سیوش کردم موج دریا ا/ت بود
ا/ت: جیمیی میترسمم
جیمین: چی شده کوچولوی من
ا/ت: یونگ هی و لیسا فیلم ترسناک گذاشتم الان کسی خونمون نیست(گریهه)
جیمین: جوجوی من نترس الان ادرس میدم بیا ای شهر بازی
ا/ت: باشه، الان لباس میپوشم میام
جیمین: باشه کوچولوی ددی
نیم ساعت بعد
مشترک مورد نظر در حال مکالمه است
جیمین: یعنی با کی حرف میزنه؟(عصبانی😡)
موبایل در حال زنگ زدن: موج دریا
جیمین: معلومه داری با کی حرف میزنی؟(عصبی)
ا/ت: ببخشید داداشم زنگ زده بود نتونستم جوابت رو بدم(بغض)
جیمین: وای ببخشید دم در هستم بیا بیرون
ا/ت: اومدم
ویو در شهر بازی
ا/ت: جیمی من یه چیزی موخام
جیمین: چی میخوای کوچولو ددی؟
ا/ت: لباتو موخام
جیمین یکم تحریک شد و لباشو گذاشت رو لبای ا/ت داشتن میمکیدن که وی و نامجون و جین از راه می رسن
نامجون: اووو زنداداش رو نگااااااههه
وی: منم زن موخامم
جین: خودم زنت میشم ته ته تو فقط اراده کن داشم منم مردم از سینگلی
جیمین: هی مزاحم کار ما نشید برید یه جای دیگه
نامی،ته، جین: اوکی ما مزاحم کار موچی و توت فرنگی نمیشیم بای
جیمین: بیا بریم خونه اونجا یه کار دیگه کنیم
ا/ت: باشه ددی
جیمین: مطمئنی می تونی؟
ا/ت: اره میتونم
ویو خونه
در حال در اوردن لباس
ک. ی. ر. ش. وارد سوراخ کوچولیا/ت شد که صدای ناله ها شروع شد
ا/ت: عــــــاح ددی ارومتررر
جیمی: نمیشه بیبی
ا/ت: عاح دردم میاد
جیمی: همینش به من مزه میدههه(اه اه خجالت زدع شدم با حرفاشش)
صدای در خونه اومد شعععتت داداش ا/ت بود
جیمین سریع قایم میشه و اینجوری یوری نجات پیدا میکنه
خداحافظ کیوتم فالو کننن
ویوا/ت: ا/ت هستم 24سالمه وعاشق موچی کوچولو هستم
ویو جیمین: جیمین هستم28سالمه عاشق یع دختر به کیوتی دریا هستم
جیمین: ساعت9:46دقیقه شب بود قرار بود با وی و نامجون و جین بیرون ولی زنگ نزدن بی ناموسا(فحش نده خو😭) رفتم قدم بزنم که گوشیم زنگ خورد نگا کردم دیدم سیوش کردم موج دریا ا/ت بود
ا/ت: جیمیی میترسمم
جیمین: چی شده کوچولوی من
ا/ت: یونگ هی و لیسا فیلم ترسناک گذاشتم الان کسی خونمون نیست(گریهه)
جیمین: جوجوی من نترس الان ادرس میدم بیا ای شهر بازی
ا/ت: باشه، الان لباس میپوشم میام
جیمین: باشه کوچولوی ددی
نیم ساعت بعد
مشترک مورد نظر در حال مکالمه است
جیمین: یعنی با کی حرف میزنه؟(عصبانی😡)
موبایل در حال زنگ زدن: موج دریا
جیمین: معلومه داری با کی حرف میزنی؟(عصبی)
ا/ت: ببخشید داداشم زنگ زده بود نتونستم جوابت رو بدم(بغض)
جیمین: وای ببخشید دم در هستم بیا بیرون
ا/ت: اومدم
ویو در شهر بازی
ا/ت: جیمی من یه چیزی موخام
جیمین: چی میخوای کوچولو ددی؟
ا/ت: لباتو موخام
جیمین یکم تحریک شد و لباشو گذاشت رو لبای ا/ت داشتن میمکیدن که وی و نامجون و جین از راه می رسن
نامجون: اووو زنداداش رو نگااااااههه
وی: منم زن موخامم
جین: خودم زنت میشم ته ته تو فقط اراده کن داشم منم مردم از سینگلی
جیمین: هی مزاحم کار ما نشید برید یه جای دیگه
نامی،ته، جین: اوکی ما مزاحم کار موچی و توت فرنگی نمیشیم بای
جیمین: بیا بریم خونه اونجا یه کار دیگه کنیم
ا/ت: باشه ددی
جیمین: مطمئنی می تونی؟
ا/ت: اره میتونم
ویو خونه
در حال در اوردن لباس
ک. ی. ر. ش. وارد سوراخ کوچولیا/ت شد که صدای ناله ها شروع شد
ا/ت: عــــــاح ددی ارومتررر
جیمی: نمیشه بیبی
ا/ت: عاح دردم میاد
جیمی: همینش به من مزه میدههه(اه اه خجالت زدع شدم با حرفاشش)
صدای در خونه اومد شعععتت داداش ا/ت بود
جیمین سریع قایم میشه و اینجوری یوری نجات پیدا میکنه
خداحافظ کیوتم فالو کننن
۱۸.۰k
۰۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.