لیدی مغرور4
#لیدی_مغرور4
با لبخند نگام میکرد که گفتم:
+پنج ثانیشو از دست دادی!
بلند شد...
-انقد سنگدل نباش..
در آغوشم کشید...
-ا/ت... مثل قبل نشو..
همچیزو تو خودت نریز.. بهم زنگ بزن.. بگو.. به همش گوش میدم..
عقب اومدو شونه هامو تو دستاش گرفت..
_خب.. دارم میرم پس میخوام همین الان حرفای دلمو بهت بگم..
ا/ت...خیلی سعی کردم حسی که نسبت بهت دارمو نادیده بگیرم... ولی نمیتونم..
هیچوقت نفهمیدم چی تو وجودت داری که باعث میشه آروم بشم..
فقط سعی داره با حرفاش منو گیج کنه..
+منظورت...؟
-عاشقت شدم..دقیقا
از اون روزی که صورتمو قاب دستات کردی... اشکه رو گونمو پس زدیو گفتی
قول میدم هیچوقت نزارم گریه کنی..!
+اون اولین دیدارمون بود... و تو.. اصلا یادت هست چند سالت بود؟!!مسخرس..
-چی؟ حسم بهت؟ داری میگی عاشق بودن، عاشق شدن مسخرس؟ ینی دوسم نداری؟
نه اون نباید عاشقم باشه..!
دستشو پس زدمو رو صندلی نشستم...
درحالی که پامو تکون میدادم.. ناخونمو لای دندونام گرفتم...
دوباره این تیک لعنتی..
پوزخند صدا داری زد...
روبه روم نشستو دستمو پایین کشید..
-تا الان فقط منو به چشم پسرعموت میدیدی؟
ما دوتا حتی...
به سمتش برگشتمو با تَشَر گفتم:
+دوتا دوستم میتونن تمام این کارا رو انجام بدن..!
در حالی که هنوز لبخند رو لباش بود لب زد...
-تو شبا بغله تمام دوستات میخوابی؟...
دستمو از دستای کشیدش آزاد کردم..
+ نمیخوام ببینمت..
- چرا تا فهمیدی عاشقتم تلخ شدی؟!
+کنارت بودم چون حالم باهات خوب بود،
اما هیچوقت به این که حتی دوس پسرم باشی فک نکردم..
و الان فهمیدم که تو یه گناه بزرگ بودی که وارد زندگی من شدی..
با داد ادامه دادم:
ازت متنفرم کیم تهیونگ!
-دمت گرم... ولی بدون...
دل شکوندن جرم بزرگیه...
با اینکه تو هیچکدوم از قانونای دنیا گفته نشدهو جریمه ای هم واسش تعیین نشده..
ولی یکی اون بالا هست که میبینه..
ا/ت.. نمیخوام واست آرزوی بدبختی کنم..
چون حتی با این رفتارت بازم حسم بهت همونه..
درهر صورت من دارم میرم.. دلیل گفتنه حرف دلمم فقطو فقط بخاطر خودم بود.. چون سنگینی میکرد سر دلم..
بلند شد...
-موفق باشی...
لیدی ا/ت...
شرط داریم
ه۵ کامنت
۴۲ لایک✨
با لبخند نگام میکرد که گفتم:
+پنج ثانیشو از دست دادی!
بلند شد...
-انقد سنگدل نباش..
در آغوشم کشید...
-ا/ت... مثل قبل نشو..
همچیزو تو خودت نریز.. بهم زنگ بزن.. بگو.. به همش گوش میدم..
عقب اومدو شونه هامو تو دستاش گرفت..
_خب.. دارم میرم پس میخوام همین الان حرفای دلمو بهت بگم..
ا/ت...خیلی سعی کردم حسی که نسبت بهت دارمو نادیده بگیرم... ولی نمیتونم..
هیچوقت نفهمیدم چی تو وجودت داری که باعث میشه آروم بشم..
فقط سعی داره با حرفاش منو گیج کنه..
+منظورت...؟
-عاشقت شدم..دقیقا
از اون روزی که صورتمو قاب دستات کردی... اشکه رو گونمو پس زدیو گفتی
قول میدم هیچوقت نزارم گریه کنی..!
+اون اولین دیدارمون بود... و تو.. اصلا یادت هست چند سالت بود؟!!مسخرس..
-چی؟ حسم بهت؟ داری میگی عاشق بودن، عاشق شدن مسخرس؟ ینی دوسم نداری؟
نه اون نباید عاشقم باشه..!
دستشو پس زدمو رو صندلی نشستم...
درحالی که پامو تکون میدادم.. ناخونمو لای دندونام گرفتم...
دوباره این تیک لعنتی..
پوزخند صدا داری زد...
روبه روم نشستو دستمو پایین کشید..
-تا الان فقط منو به چشم پسرعموت میدیدی؟
ما دوتا حتی...
به سمتش برگشتمو با تَشَر گفتم:
+دوتا دوستم میتونن تمام این کارا رو انجام بدن..!
در حالی که هنوز لبخند رو لباش بود لب زد...
-تو شبا بغله تمام دوستات میخوابی؟...
دستمو از دستای کشیدش آزاد کردم..
+ نمیخوام ببینمت..
- چرا تا فهمیدی عاشقتم تلخ شدی؟!
+کنارت بودم چون حالم باهات خوب بود،
اما هیچوقت به این که حتی دوس پسرم باشی فک نکردم..
و الان فهمیدم که تو یه گناه بزرگ بودی که وارد زندگی من شدی..
با داد ادامه دادم:
ازت متنفرم کیم تهیونگ!
-دمت گرم... ولی بدون...
دل شکوندن جرم بزرگیه...
با اینکه تو هیچکدوم از قانونای دنیا گفته نشدهو جریمه ای هم واسش تعیین نشده..
ولی یکی اون بالا هست که میبینه..
ا/ت.. نمیخوام واست آرزوی بدبختی کنم..
چون حتی با این رفتارت بازم حسم بهت همونه..
درهر صورت من دارم میرم.. دلیل گفتنه حرف دلمم فقطو فقط بخاطر خودم بود.. چون سنگینی میکرد سر دلم..
بلند شد...
-موفق باشی...
لیدی ا/ت...
شرط داریم
ه۵ کامنت
۴۲ لایک✨
۱۰.۶k
۰۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.