تک پارتی هان
تک پارتی هان
ویو ا.ت:من و هان جیسونگ دو ماهه ازدواج کردیم ولی یه ازدواج اجباری بین خانواده ها بود و من دوسش دارم ولی اون نه و همش میخواد آرم طلاق بگیره ولی چون خانواده اش نمیزارن نمیتونه
صدای در اومد حتما جیسونگه درو باز کردم
ا.ت: سلام
هان: سلام*و بعد رفت داخل*
ا.ت:برام خیلی عجیب بود چون تا حالا جواب سلامم رو نداده بود
ویو هان: چند وقت میشه که به ا.ت علاقه پیدا کردم و امروز میخوام بهش اعتراف کنم
هان:ا.ت میای امروز بریم شهر بازی ؟
ا.ت:من؟
هان :اره
ا.ت:چرا؟
هان:چون دوستت دارم
ادامه تو پارت بعد...
ویو ا.ت:من و هان جیسونگ دو ماهه ازدواج کردیم ولی یه ازدواج اجباری بین خانواده ها بود و من دوسش دارم ولی اون نه و همش میخواد آرم طلاق بگیره ولی چون خانواده اش نمیزارن نمیتونه
صدای در اومد حتما جیسونگه درو باز کردم
ا.ت: سلام
هان: سلام*و بعد رفت داخل*
ا.ت:برام خیلی عجیب بود چون تا حالا جواب سلامم رو نداده بود
ویو هان: چند وقت میشه که به ا.ت علاقه پیدا کردم و امروز میخوام بهش اعتراف کنم
هان:ا.ت میای امروز بریم شهر بازی ؟
ا.ت:من؟
هان :اره
ا.ت:چرا؟
هان:چون دوستت دارم
ادامه تو پارت بعد...
۳.۴k
۰۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.