پارت دوم ( ۲ )
کتابهایم را برمیدارم و به سمت در میروم ، خداحافظ کلویی
(کلویی رو با + نشون میدم )
+ خداخافظ ، صبر کن ببینم اون کتابا چیه؟ نکنه میخوای از زیر کار در بری ؟ نکن همه رو به دردسر میندازی!
هانا: نه ! فقط یک یا دو ساعته ! کسی نمیفهمه.. بعد سریع کار هامو میکنم.
+,خود دانی هرچی شد خوت گردن بگیر......
بدون اینکه چیزی بگوییم در را میبندم ، و به سمت طویله میروم ، شروع به خواندن میکنم متوجه ساعت نشدم ، وااای ساعت هفت شده الان خانم اسپریت اتاقارو چک میکنه!!
با عجله به سمت اتاق رفتم بلافاصله بعد خانم ایپریت در رو باز کرد پ با عصبانیت گفت؛ یکی ازززز شما از زیر کار در رفته ، کار کی بوده ؟ اگه نگید همه تنبیه میشید !
الیزابت: خانم ، کار هانا بود ، فقط...فقط کاری با ما نداشته باشید ، خانم اسپریت من رو به اتاق خودش برد و گفت: باید تا صبح این اتاق رو جارو بزنی و اگه باز از زیر کار در بری این جا دوربین داره!
ساعت ۴ شد و هنوز تا ساعت ۸ خیلی مونده ، خسته شدم ،، ناگهان صدای برخورد ویزی به پنجری اومد ، خدای من ! یک جغد !
ادامه دارد......
(کلویی رو با + نشون میدم )
+ خداخافظ ، صبر کن ببینم اون کتابا چیه؟ نکنه میخوای از زیر کار در بری ؟ نکن همه رو به دردسر میندازی!
هانا: نه ! فقط یک یا دو ساعته ! کسی نمیفهمه.. بعد سریع کار هامو میکنم.
+,خود دانی هرچی شد خوت گردن بگیر......
بدون اینکه چیزی بگوییم در را میبندم ، و به سمت طویله میروم ، شروع به خواندن میکنم متوجه ساعت نشدم ، وااای ساعت هفت شده الان خانم اسپریت اتاقارو چک میکنه!!
با عجله به سمت اتاق رفتم بلافاصله بعد خانم ایپریت در رو باز کرد پ با عصبانیت گفت؛ یکی ازززز شما از زیر کار در رفته ، کار کی بوده ؟ اگه نگید همه تنبیه میشید !
الیزابت: خانم ، کار هانا بود ، فقط...فقط کاری با ما نداشته باشید ، خانم اسپریت من رو به اتاق خودش برد و گفت: باید تا صبح این اتاق رو جارو بزنی و اگه باز از زیر کار در بری این جا دوربین داره!
ساعت ۴ شد و هنوز تا ساعت ۸ خیلی مونده ، خسته شدم ،، ناگهان صدای برخورد ویزی به پنجری اومد ، خدای من ! یک جغد !
ادامه دارد......
۳.۲k
۰۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.