پارت نمیدونم چندمین 😅
پارت نمیدونم چندمین 😅
ا.ت :من قبول میکنم
لینو لبشو گذاشت رو لب ا.ت و یه بوسه ی طولانی و خیس رو شروع کردن
بعد از چند مین که دیگه نفس کم اورده بودن از هم جدا شدن
لینو:مرسی که به زندگیم برگشتی
ا.ت:خواهش میکنم عشق زندگیم
(اره دیگه رفتن خونه و کارای خاکبرسری کردن و بعد از.ت حامله شد و بچه به دنیا اومد و اون بچه الان ۴سالشه و دیگه اونا هم مشغله های خودشونو دارن و این داستان هم تموم شد)
خب اینم تموم شد ایده های سناریو هاتونو بهم بگید
ا.ت :من قبول میکنم
لینو لبشو گذاشت رو لب ا.ت و یه بوسه ی طولانی و خیس رو شروع کردن
بعد از چند مین که دیگه نفس کم اورده بودن از هم جدا شدن
لینو:مرسی که به زندگیم برگشتی
ا.ت:خواهش میکنم عشق زندگیم
(اره دیگه رفتن خونه و کارای خاکبرسری کردن و بعد از.ت حامله شد و بچه به دنیا اومد و اون بچه الان ۴سالشه و دیگه اونا هم مشغله های خودشونو دارن و این داستان هم تموم شد)
خب اینم تموم شد ایده های سناریو هاتونو بهم بگید
۴.۹k
۰۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.