" ᴜɴᴛᴏᴜᴄʜᴀʙʟᴇ ᴍᴀғɪᴀ "ʟᴇssᴏɴ ¹ ᴘᴀʀᴛ ¹
" ᴜɴᴛᴏᴜᴄʜᴀʙʟᴇ ᴍᴀғɪᴀ "ʟᴇssᴏɴ ¹ ᴘᴀʀᴛ ¹
Mᴏᴍ's ʏ.ɴ = &
ʏ.ɴ=+
ᴛᴇᴀ= -
view y.n
انقدر گریه کرده بودم که جونی واسم نمونده بود ... تنها همدم همه کسم و مهم ترین فرد زندگیم جلو چشمم بهم خیانت کرد... کی فکرشو میکرد اینجوری بشه ..گمونم من فکر میکردم اینجوری میشه... مطمئنم تهیونگ پشیمون میشه از این کارش .
انقدر اعصبانی و ناراحت بودم که بلند بلند میخندیدم ...
تازه این سندروم رو گرفته بودم و تهیونگم از وجودش با خبر نبود.
با شورتک و تیشرت لش سفید و پابرهنه زیر بارون تو خیابونا قدم میزدم تا تهیونگ مثل دفعه قبل که داشتم دست فروشی میکردم و لباسام پاره پوره بود کتی که فراوون عطر بلو دیور بود رو بندازه روم ..
پولی که امروز تو صورتم پرت کرد بعد خیانتو تو دستم گرفتم و حرفش تو ذهنم اکو میشد
_ تو بدون من هیچی من نبودم الان مرده بودی یا شایدم بوی سگای خیابونی رو میدادی
واسم قابل هضم نبود حرفاش ... من فقط براش یه هوس بودم نه یه عشقی که چند سال دنبالش بود..
Mᴏᴍ's ʏ.ɴ = &
ʏ.ɴ=+
ᴛᴇᴀ= -
view y.n
انقدر گریه کرده بودم که جونی واسم نمونده بود ... تنها همدم همه کسم و مهم ترین فرد زندگیم جلو چشمم بهم خیانت کرد... کی فکرشو میکرد اینجوری بشه ..گمونم من فکر میکردم اینجوری میشه... مطمئنم تهیونگ پشیمون میشه از این کارش .
انقدر اعصبانی و ناراحت بودم که بلند بلند میخندیدم ...
تازه این سندروم رو گرفته بودم و تهیونگم از وجودش با خبر نبود.
با شورتک و تیشرت لش سفید و پابرهنه زیر بارون تو خیابونا قدم میزدم تا تهیونگ مثل دفعه قبل که داشتم دست فروشی میکردم و لباسام پاره پوره بود کتی که فراوون عطر بلو دیور بود رو بندازه روم ..
پولی که امروز تو صورتم پرت کرد بعد خیانتو تو دستم گرفتم و حرفش تو ذهنم اکو میشد
_ تو بدون من هیچی من نبودم الان مرده بودی یا شایدم بوی سگای خیابونی رو میدادی
واسم قابل هضم نبود حرفاش ... من فقط براش یه هوس بودم نه یه عشقی که چند سال دنبالش بود..
۳.۷k
۰۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.