~°تکپارتی درخواستی°~
~°تکپارتی درخواستی°~
BTS<-----Jin
وقتی اولین بار باهاش میری سر قرار♡
استرس داشتم.....اگه همه چی اونجور که میخوام پیش نره چی؟ اگه از من خوشش نیاد چی؟ و همینطور اگه و اگه های بیشتر
قرارمون توی پارک بود....جین پیشنهاد داده بود که بریم پارک چون یه نفسی هم تازه میکنیم
لباسام رو پوشیدم و رفتم سوار ماشین شدم....قرار بود داداشم چانسو منو تا پارک ببره
چانسو: خوش بگذره آبجی.....تابلو بازی در نیاری ها آبرومون پیش داماد میره
ات: چانسووو
چانسو: راست میگم دیگه....حالا برو تا دیر نشده
ات: باشه......ممنون که رسوندیم
چانسو: خواهش.....بای
-----------------------------------------------------------------------------------------------
رفتم جلوتر تا جین رو دیدم که روی صندلی نشسته بود
ات: س..سلام
جین: سلام ات....خوبی؟
ات: م.. ممنون...ت..تو چی؟
جین: مرسی....بیا بشین
ات: راحتم
جین: تا آخر که نمیتونی وایسی بشین
ات: "نشستم رو صندلی....ولی انگار....از جین خجالت میکشیدم"
جین: انگار مضطربی......چیزی شده؟
ات: ن..نه.....چیزی نیست
جین: فک کنم از اینکه پیش منی خجالت میکشی.....درسته؟
ات: .............
جین: پس حدسم درست بود.....تو از من خجالت میکشی.....ولی.....چرا؟
ات: خوب.....خودمم نمیدونم
جین: "لبخند میزنه و بهت میگه"
جین: نیاز نیست از من خجالت بکشی و مضطرب باشی......من تو رو هرجور که باشی دوست دارم
"این حرفش باعث شد بیشتر خجالت بکشم و سرم رو انداختم پایین"
جین: یاااا گفتم خجالت نکش!
ات: ببخشید
جین: هوف....اشکال نداره....یه سوال ازت دارم...
"تو چشماش نگاه کردی و گفتی"
ات: چه سوالی؟
جین: منو چقدر دوست داری؟
ات: خوب....اندازهی یه دنیا.....تو چقدر منو دوست داری؟
جین: راستشو بخوای.....من اصلا دوست ندارم.....بلکه عاشقم اونم اندازهی کل کهکشان
ات: "لبخند زدی و گفتی"
ات: اولش که گفتی من اصلا دوست ندارم فک کردم واقعی گفتی و.....دوسم نداری
جین: یااا....این چه فکری بود که کردی.....دیگه نبینم از این جور فکرا بکنی ها.....من تا ابد دوست دارم ورلد واید بیوتی من....>
ات: منم خیلی دوست دارم ورلد واید هندسام من....♡
جین: یه بستنی فروشی این اطراف سراغ دارم بیا بریم و بستنی بخوریم
ات: من عاشق بستنی ام بیا بریم
"بستنی مون رو خوردیم که دیگه هوا تاریک شده بود.....خواستم برم خونه که جین دستم رو کشید و نزدیک خودش کرد
جین: ورلد واید بیوتی من.....فک نمیکنی یه چیزی یادت رفته؟
ات: چی؟
جین: بزار تا بهت نشون بدم
"بعد این حرفش لباش رو روی لبات گذاشت و یه بوسهی خیلی صافت و آروم رو تجربه کردید"
جین: لبات مزهی پاستیل میده.....امیدوارم دوباره بتونم طعم روراییشون رو تجربه کنم
ات: حتما تجربه میکنی.....من دیگه باید برم
جین: باشه....فردا هم دوباره بیا پیشم.....دلم میخواد بیشتر ببینمت
ات: باشه هندسام من.....بای....♡>
ببخشید اگه بد شد♡>
l Love you so much 💗
BTS<-----Jin
وقتی اولین بار باهاش میری سر قرار♡
استرس داشتم.....اگه همه چی اونجور که میخوام پیش نره چی؟ اگه از من خوشش نیاد چی؟ و همینطور اگه و اگه های بیشتر
قرارمون توی پارک بود....جین پیشنهاد داده بود که بریم پارک چون یه نفسی هم تازه میکنیم
لباسام رو پوشیدم و رفتم سوار ماشین شدم....قرار بود داداشم چانسو منو تا پارک ببره
چانسو: خوش بگذره آبجی.....تابلو بازی در نیاری ها آبرومون پیش داماد میره
ات: چانسووو
چانسو: راست میگم دیگه....حالا برو تا دیر نشده
ات: باشه......ممنون که رسوندیم
چانسو: خواهش.....بای
-----------------------------------------------------------------------------------------------
رفتم جلوتر تا جین رو دیدم که روی صندلی نشسته بود
ات: س..سلام
جین: سلام ات....خوبی؟
ات: م.. ممنون...ت..تو چی؟
جین: مرسی....بیا بشین
ات: راحتم
جین: تا آخر که نمیتونی وایسی بشین
ات: "نشستم رو صندلی....ولی انگار....از جین خجالت میکشیدم"
جین: انگار مضطربی......چیزی شده؟
ات: ن..نه.....چیزی نیست
جین: فک کنم از اینکه پیش منی خجالت میکشی.....درسته؟
ات: .............
جین: پس حدسم درست بود.....تو از من خجالت میکشی.....ولی.....چرا؟
ات: خوب.....خودمم نمیدونم
جین: "لبخند میزنه و بهت میگه"
جین: نیاز نیست از من خجالت بکشی و مضطرب باشی......من تو رو هرجور که باشی دوست دارم
"این حرفش باعث شد بیشتر خجالت بکشم و سرم رو انداختم پایین"
جین: یاااا گفتم خجالت نکش!
ات: ببخشید
جین: هوف....اشکال نداره....یه سوال ازت دارم...
"تو چشماش نگاه کردی و گفتی"
ات: چه سوالی؟
جین: منو چقدر دوست داری؟
ات: خوب....اندازهی یه دنیا.....تو چقدر منو دوست داری؟
جین: راستشو بخوای.....من اصلا دوست ندارم.....بلکه عاشقم اونم اندازهی کل کهکشان
ات: "لبخند زدی و گفتی"
ات: اولش که گفتی من اصلا دوست ندارم فک کردم واقعی گفتی و.....دوسم نداری
جین: یااا....این چه فکری بود که کردی.....دیگه نبینم از این جور فکرا بکنی ها.....من تا ابد دوست دارم ورلد واید بیوتی من....>
ات: منم خیلی دوست دارم ورلد واید هندسام من....♡
جین: یه بستنی فروشی این اطراف سراغ دارم بیا بریم و بستنی بخوریم
ات: من عاشق بستنی ام بیا بریم
"بستنی مون رو خوردیم که دیگه هوا تاریک شده بود.....خواستم برم خونه که جین دستم رو کشید و نزدیک خودش کرد
جین: ورلد واید بیوتی من.....فک نمیکنی یه چیزی یادت رفته؟
ات: چی؟
جین: بزار تا بهت نشون بدم
"بعد این حرفش لباش رو روی لبات گذاشت و یه بوسهی خیلی صافت و آروم رو تجربه کردید"
جین: لبات مزهی پاستیل میده.....امیدوارم دوباره بتونم طعم روراییشون رو تجربه کنم
ات: حتما تجربه میکنی.....من دیگه باید برم
جین: باشه....فردا هم دوباره بیا پیشم.....دلم میخواد بیشتر ببینمت
ات: باشه هندسام من.....بای....♡>
ببخشید اگه بد شد♡>
l Love you so much 💗
۱۸.۸k
۰۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.