scenario
scenario
~•وقتی مافیان و چون عاشقتن دزدیدنت•~
نامجون: بیب تو نباید از من بترسی من دوست دارم که دزدیدمت♡
جین: دختره....از این به بعد با من زندگی میکنی فهمیدی؟!
ات: "گریه"
جین: گریه نکن من چون دوست دارم آوردمت اینجا وگرنه عین یه خدمتکار باید کار میکردی
شوگا: از این به بعد با من زندگی میکنی و تو یه اتاق هم میخوابیم
ات: چ..چی؟
شوگا: همین که شنیدی
جیهوپ: از حالا به بعد تو سانشاین منی....>
ات: م...مگه....تو مافیا نیستی؟
جیهوپ: چرا...البته همیشه هم مهربون نیستما!...بهتره به حرفام گوش کنی وگرنه بد میبینی
جیمین: دیگه الان با من زندگی میکنی و باید هرچی من گفتم اطاعت کنی....برو واسم قهوه بیار
ات: من برم؟
جیمین: پس من برم؟ فک نکنی مت خشنما....من یه موچی ام درست مثل تو. حالا واسم قهوه بیار "آخری رو جدی گفت"
ات: باشه
تهیونگ: خوب....الان چیکار کنیم؟
ات: م...منظورت چیه؟
تهیونگ: خوب....چطوره فیلم ببینیم؟
ات: ف..فیلم؟
تهیونگ: آره....من فیلم دیدن با تو رو دوست دارم پس بیا پیشم بشین
ات: ب..باشه
جونگکوک: بیا تا بریم چند تا تکنیک ورزش کردن یادت بدم
ات: ولی من نمیخوام ورزش کنم
کوک: یااا من زن تنبل نمیخوام
ات: آخه ورزش...چ..چی گفتی؟
کوک: چیو چی گفتم؟
ات: گ..گفتی......
کوک: آها....اگه منظورت از اون حرفمه که خوب باید بگم....من دوست دارم....به خاطر همین آوردمت اینجا....پس حالا بیا تا ورزش کنیم
ات: باشه😊
دوستان تا شب سناریو درخواستی ها رو مینویسم و آخر شب هم یه پارت از فیک جدید♡
~•وقتی مافیان و چون عاشقتن دزدیدنت•~
نامجون: بیب تو نباید از من بترسی من دوست دارم که دزدیدمت♡
جین: دختره....از این به بعد با من زندگی میکنی فهمیدی؟!
ات: "گریه"
جین: گریه نکن من چون دوست دارم آوردمت اینجا وگرنه عین یه خدمتکار باید کار میکردی
شوگا: از این به بعد با من زندگی میکنی و تو یه اتاق هم میخوابیم
ات: چ..چی؟
شوگا: همین که شنیدی
جیهوپ: از حالا به بعد تو سانشاین منی....>
ات: م...مگه....تو مافیا نیستی؟
جیهوپ: چرا...البته همیشه هم مهربون نیستما!...بهتره به حرفام گوش کنی وگرنه بد میبینی
جیمین: دیگه الان با من زندگی میکنی و باید هرچی من گفتم اطاعت کنی....برو واسم قهوه بیار
ات: من برم؟
جیمین: پس من برم؟ فک نکنی مت خشنما....من یه موچی ام درست مثل تو. حالا واسم قهوه بیار "آخری رو جدی گفت"
ات: باشه
تهیونگ: خوب....الان چیکار کنیم؟
ات: م...منظورت چیه؟
تهیونگ: خوب....چطوره فیلم ببینیم؟
ات: ف..فیلم؟
تهیونگ: آره....من فیلم دیدن با تو رو دوست دارم پس بیا پیشم بشین
ات: ب..باشه
جونگکوک: بیا تا بریم چند تا تکنیک ورزش کردن یادت بدم
ات: ولی من نمیخوام ورزش کنم
کوک: یااا من زن تنبل نمیخوام
ات: آخه ورزش...چ..چی گفتی؟
کوک: چیو چی گفتم؟
ات: گ..گفتی......
کوک: آها....اگه منظورت از اون حرفمه که خوب باید بگم....من دوست دارم....به خاطر همین آوردمت اینجا....پس حالا بیا تا ورزش کنیم
ات: باشه😊
دوستان تا شب سناریو درخواستی ها رو مینویسم و آخر شب هم یه پارت از فیک جدید♡
۱۸.۳k
۰۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.