سبز پر رنگ پارت ۷
شام تموم شد
مهمونا رفتن و ما هم رفتیم خونمون البته خونه منو تهیونگ
ویو ته
رفتیم سوار ماشین شدیم
شروع کردم به رانندگی
ویو ا/ت
تو دل ا/ت: وایییییییییییییییییییییییییییییییی چقدر جاذابه🥺😂
ا/ت: دقت کردی جین یک حالتی داشت
ته: اره انگار عادت نداشته ۱ شب پیشش نباشی
ا/ت: اره
بعد ۵ دقیقه رسیدیم
چند بار اومده بودن توی این خونه چون جین و تهیونگ خیلی رفت و امد میکردن
خونه کلاسیک و شیکی داره البته بهتره بگم داریم😂
بهش گفتم: اتاقم کجاست؟
ته: جان؟ اتاق من اتاق تو هم هست دیگه😂😂
ا/ت: اه خب هنو عادت ندارم پیش یکنفر بخوابم
ته خندید و پرسید: مگه خونتون پیش جین نمیخوابیدی
گفتم: نه تخت هامون جدا بود.
ته: اینجا قرار نیست جدا باشه
ا/ت: منطقیه
رفتم تو اتاقش و کمد رو دیدم کمد رو باز کردم و لباسام رو چیدم(اومدن تو خونه لباس عروس رو دراوردن)
تهیونگ اومد تو اتاق
ته: به به میبینم که دست به کار شدی
ا/ت: بله دیگه
ته: بیام کمک
ا/ت: نه همین یک لباس مونده
ته: باش تو بگیر بخواب من میرم حموم زود میام
گفتم باشه و رفتم دراز کشیدم و نفهمیدم کی خوابم برد
ویو ته
رفتم حموم
۵ دقیقه بعد
حولمو پوشیدمو رفتم بیرون که دیدم ا/ت خیل کیوت خوابیده
رفتم شلوار پوشیدم ولی لباس نه
ویو ا/ت
صبح شد
چشام وا کردم دیدم تو بغل تهیونگم داشتم ارامش میگرفتم که یهو دیدم
تیشرت نپوشیده
چشامو بستم و جیغ کشیدم
ا/ت: جیغغغغغغغغغغغغغغغغغ
ته: یا بسم الله کجا اتیش گرفته
ا/ت: چرا لباس نپوشیدیییییییییی(البه فقط تیشرت نپوشیده برید نماز بخونید🕋😂)
تهیونگ دستمو گرفت رو گذاشت رو سیکس پک هاش
گفتم: نکنننننن و سعی کردم دستمو وردارم ولی زورش خیل زیاد بود
ته: سیکس پک هامو دوست داری؟
ا/ت: ولم کنننن
ته: تا نگی ولت نمیکنم
ا/ت: اره اره دوست دارم
ته: این شد یکچیزی
ادامه دارد
بچه ها حمایت نمیکنیداا
کامنت های این پارت بشه ۵ پارت بعدی تو راهه
مهمونا رفتن و ما هم رفتیم خونمون البته خونه منو تهیونگ
ویو ته
رفتیم سوار ماشین شدیم
شروع کردم به رانندگی
ویو ا/ت
تو دل ا/ت: وایییییییییییییییییییییییییییییییی چقدر جاذابه🥺😂
ا/ت: دقت کردی جین یک حالتی داشت
ته: اره انگار عادت نداشته ۱ شب پیشش نباشی
ا/ت: اره
بعد ۵ دقیقه رسیدیم
چند بار اومده بودن توی این خونه چون جین و تهیونگ خیلی رفت و امد میکردن
خونه کلاسیک و شیکی داره البته بهتره بگم داریم😂
بهش گفتم: اتاقم کجاست؟
ته: جان؟ اتاق من اتاق تو هم هست دیگه😂😂
ا/ت: اه خب هنو عادت ندارم پیش یکنفر بخوابم
ته خندید و پرسید: مگه خونتون پیش جین نمیخوابیدی
گفتم: نه تخت هامون جدا بود.
ته: اینجا قرار نیست جدا باشه
ا/ت: منطقیه
رفتم تو اتاقش و کمد رو دیدم کمد رو باز کردم و لباسام رو چیدم(اومدن تو خونه لباس عروس رو دراوردن)
تهیونگ اومد تو اتاق
ته: به به میبینم که دست به کار شدی
ا/ت: بله دیگه
ته: بیام کمک
ا/ت: نه همین یک لباس مونده
ته: باش تو بگیر بخواب من میرم حموم زود میام
گفتم باشه و رفتم دراز کشیدم و نفهمیدم کی خوابم برد
ویو ته
رفتم حموم
۵ دقیقه بعد
حولمو پوشیدمو رفتم بیرون که دیدم ا/ت خیل کیوت خوابیده
رفتم شلوار پوشیدم ولی لباس نه
ویو ا/ت
صبح شد
چشام وا کردم دیدم تو بغل تهیونگم داشتم ارامش میگرفتم که یهو دیدم
تیشرت نپوشیده
چشامو بستم و جیغ کشیدم
ا/ت: جیغغغغغغغغغغغغغغغغغ
ته: یا بسم الله کجا اتیش گرفته
ا/ت: چرا لباس نپوشیدیییییییییی(البه فقط تیشرت نپوشیده برید نماز بخونید🕋😂)
تهیونگ دستمو گرفت رو گذاشت رو سیکس پک هاش
گفتم: نکنننننن و سعی کردم دستمو وردارم ولی زورش خیل زیاد بود
ته: سیکس پک هامو دوست داری؟
ا/ت: ولم کنننن
ته: تا نگی ولت نمیکنم
ا/ت: اره اره دوست دارم
ته: این شد یکچیزی
ادامه دارد
بچه ها حمایت نمیکنیداا
کامنت های این پارت بشه ۵ پارت بعدی تو راهه
۳۲.۱k
۰۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.