عشق اجباری
#عشق_اجباری
part7
ا.ت میخواست بپره که...
تهیونگ دستشو گرفت
ا.ت:شت... ماریا فرار کن پیدامون کردن
~ماریا صدای ا.ت میشنوه و سری فرار میکنه~
ا.ت:دستو ول کن
تهیونگ:نمیزارم فرار کنی
ا.ت:اخه چرا من نمیخوام باتو ازدواج کنم
تهیونگ:ولی من میخوام
ا.ت:دستمو ول کن دردم گرفت
~تهیونگ ا.ت رو میبره توی سالن اصلی~
کوک:تهیونگ ماریا رو ندیدی
تهیونگ:ماریا فرار کرد
~کوک تا شنید ماریا فرار کردهسری از تالار رفت بیرون تا دنبال ماریا بگرده~
مامان ا.ت:تهیونگ چذا به ما نگفتی
تهیونگ:شما سرتون خیلی شلوق بود منم نگفتم واقعا ببخشید
مامان ا. ت:نگران نباش پیداش میکنیم
~عاقد میاد~
عاقد:خانم لی ا.ت شما کیم تهیونگ رو به همسری خود قبول میکنید
ا.ت:یک نفس عمیق میکشه و با بغض میگه بله
عاقد :آقای کیم تهیونگ شما خانم لی ا.ت رو به همسری خود قبول میکنید
تهیونگ:بله
عاقد:از این به بعد شمارو زن و شوهر اعلام میکنم
~همه دست میزنن~
مامان ا.ت:مبارکت باشه
بابای ا.ت:دخترم خوشبخت بشی
ا.ت: بابا مامان هیچ وقت نمی بخشمتون
مامان ا.ت:ا.ت ما بخاطر خودت این کار رو کردیم
ا.ت:اخه چرا با بغض
بابای ا.ت:تهیونگ تو ا.ت رو ببر ما میریم ماریا رو پیدا کنیم
تهیونگ:چشم
~مامان و بابای ا.ت میرن~
تهیونگ:ا.ت بیا بریم
ا.ت:باشه (سرد)
شرط ها⚝
کامنتا رو بترکونید
part7
ا.ت میخواست بپره که...
تهیونگ دستشو گرفت
ا.ت:شت... ماریا فرار کن پیدامون کردن
~ماریا صدای ا.ت میشنوه و سری فرار میکنه~
ا.ت:دستو ول کن
تهیونگ:نمیزارم فرار کنی
ا.ت:اخه چرا من نمیخوام باتو ازدواج کنم
تهیونگ:ولی من میخوام
ا.ت:دستمو ول کن دردم گرفت
~تهیونگ ا.ت رو میبره توی سالن اصلی~
کوک:تهیونگ ماریا رو ندیدی
تهیونگ:ماریا فرار کرد
~کوک تا شنید ماریا فرار کردهسری از تالار رفت بیرون تا دنبال ماریا بگرده~
مامان ا.ت:تهیونگ چذا به ما نگفتی
تهیونگ:شما سرتون خیلی شلوق بود منم نگفتم واقعا ببخشید
مامان ا. ت:نگران نباش پیداش میکنیم
~عاقد میاد~
عاقد:خانم لی ا.ت شما کیم تهیونگ رو به همسری خود قبول میکنید
ا.ت:یک نفس عمیق میکشه و با بغض میگه بله
عاقد :آقای کیم تهیونگ شما خانم لی ا.ت رو به همسری خود قبول میکنید
تهیونگ:بله
عاقد:از این به بعد شمارو زن و شوهر اعلام میکنم
~همه دست میزنن~
مامان ا.ت:مبارکت باشه
بابای ا.ت:دخترم خوشبخت بشی
ا.ت: بابا مامان هیچ وقت نمی بخشمتون
مامان ا.ت:ا.ت ما بخاطر خودت این کار رو کردیم
ا.ت:اخه چرا با بغض
بابای ا.ت:تهیونگ تو ا.ت رو ببر ما میریم ماریا رو پیدا کنیم
تهیونگ:چشم
~مامان و بابای ا.ت میرن~
تهیونگ:ا.ت بیا بریم
ا.ت:باشه (سرد)
شرط ها⚝
کامنتا رو بترکونید
۳.۱k
۰۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.