چشمان خمار تو....پارت۲
.
.
خب قبل از شروع فیک میخوام ی چیزی بهتون بگم هرچی که مینویسم ساخته ذهنی خودمه و واقعیت نداره پس لطفا جدی نگیرین♡
_:باید با این مردک هیز برم کار اینو سریع تموم کن
+:باشه
&:ببخشید اقای دکت...یونگی تو.....چیشده؟
#:هیچی نیست فقط فهمیده ی شب بامن بودی داشت از حسودی منفجر میشد*نیشخند
_:میخوای حسودیو ی بار دیگه نشونت بدم؟
&:ی..و..ن..گ..ی....م..ن..
_:خفه شو...فقط خفه شو
&:........ببینم ات..تو اینجا چیکار میکنی؟
+:اگه بهت ربط داشت تا الان گفته بودم
&:ربط داشت؟...دوست پسر من اینجاس پس بهم ربط داره...بنال ببینم واسه چی اینجایی
+:از کی باید به تو حساب پس بدم؟تو برو هرزگیتو کن
_:ات*بلند
+:زهرمار ات...کسی که بدون خجالت میاد جلو من با یکی *استغفرلا🥲* میخوابه نباید زبونش جلوم هزار متر باشه*جدی
&:چیمیگی تو هان؟
+:دارم از هرزگیت میگ...
*رونا به ات سیلی زد*
_:داری چیکار میکنی رونا؟
&:نمیبینی داره چرت و پرت میگه؟
_:رونا بس کن اینجا جاش نیس ات توهم همینطور
+:منچیو جمع کنمهان ؟گوشاتو باز کن و واقعیت و بنشو...این ی هرزس*داد
مدیر:اینجا چه خبره؟پارک ات..مین یونگی..جانگرونا و مین جینهو سریع بیاین دفتر*داد
*ات و ینگی شاگرد ممتاز مدرسن
'دفترمدیر'
مدیر:از هرکس انتظار داشتم دعواکنه اما از تو نه پارک ات..شما دوتا این بار بخشیده میشین پس پاشین برین
+:با اجازه
مدیر:مین یونگیو مین جینهو..دعواتون سر چی بود؟
_:خصوصیه
مدیر:دوباره تکرار نکنین..مین جینهو تو برو بیرون من با یونگی کار دارم
#:چشم
_:کارتون چیه اقای مدیر؟
مدیر:یونگی..توهم شاگرد ممتاز این مدرسه ای پس قلدری رو بزار کنار تا بتونم نفر اول مدرسه بکنمت
_:من قلدری رو ترجیح میدم
مدیر:هعی...عجب شاگردایی هستین شما...خیله خب برو سر کلاست
_:با اجازه
.
خب قبل از شروع فیک میخوام ی چیزی بهتون بگم هرچی که مینویسم ساخته ذهنی خودمه و واقعیت نداره پس لطفا جدی نگیرین♡
_:باید با این مردک هیز برم کار اینو سریع تموم کن
+:باشه
&:ببخشید اقای دکت...یونگی تو.....چیشده؟
#:هیچی نیست فقط فهمیده ی شب بامن بودی داشت از حسودی منفجر میشد*نیشخند
_:میخوای حسودیو ی بار دیگه نشونت بدم؟
&:ی..و..ن..گ..ی....م..ن..
_:خفه شو...فقط خفه شو
&:........ببینم ات..تو اینجا چیکار میکنی؟
+:اگه بهت ربط داشت تا الان گفته بودم
&:ربط داشت؟...دوست پسر من اینجاس پس بهم ربط داره...بنال ببینم واسه چی اینجایی
+:از کی باید به تو حساب پس بدم؟تو برو هرزگیتو کن
_:ات*بلند
+:زهرمار ات...کسی که بدون خجالت میاد جلو من با یکی *استغفرلا🥲* میخوابه نباید زبونش جلوم هزار متر باشه*جدی
&:چیمیگی تو هان؟
+:دارم از هرزگیت میگ...
*رونا به ات سیلی زد*
_:داری چیکار میکنی رونا؟
&:نمیبینی داره چرت و پرت میگه؟
_:رونا بس کن اینجا جاش نیس ات توهم همینطور
+:منچیو جمع کنمهان ؟گوشاتو باز کن و واقعیت و بنشو...این ی هرزس*داد
مدیر:اینجا چه خبره؟پارک ات..مین یونگی..جانگرونا و مین جینهو سریع بیاین دفتر*داد
*ات و ینگی شاگرد ممتاز مدرسن
'دفترمدیر'
مدیر:از هرکس انتظار داشتم دعواکنه اما از تو نه پارک ات..شما دوتا این بار بخشیده میشین پس پاشین برین
+:با اجازه
مدیر:مین یونگیو مین جینهو..دعواتون سر چی بود؟
_:خصوصیه
مدیر:دوباره تکرار نکنین..مین جینهو تو برو بیرون من با یونگی کار دارم
#:چشم
_:کارتون چیه اقای مدیر؟
مدیر:یونگی..توهم شاگرد ممتاز این مدرسه ای پس قلدری رو بزار کنار تا بتونم نفر اول مدرسه بکنمت
_:من قلدری رو ترجیح میدم
مدیر:هعی...عجب شاگردایی هستین شما...خیله خب برو سر کلاست
_:با اجازه
۳.۸k
۰۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.