آرسام
رسیدیم به عمارت
مسیحا و رز باهم بودن
امیر و آیدا باهم
و رز و آرتا هم باهم
و منم دست تنها
البته سرهنگ گفته بود یکی باید بفرستیم
چون اکه همه باهم باشیم بد میشه
راست میگفت
امیر : آیدا عجله کن
آیدا : اومدم دیگه اه احمق خر
اینا جزو نقشه بود
زیاد باید کل کل کنن تا یهو از هم جدا شن
بجز رز و آرتا
امیر با داد : دهنتو ببند ت....
- به به بالاخره اومدید
برگشتیم سمت صدا
این بود خودشه
کریم
هه کثافت
مطمئنا آرام داشت عکس میگرفت از طریق گردنبند
رفتم جلو و دست دادم : چاکر داش کریم
رز با لاتی تمامی که هیچکدوم ندیده بودیم گفت : سلام مشتی
یعنی حتی آرتا هم تعجب کرده بود
کریم دست شو دراز کرد و وقتی دید رز دست نمیده دستشو کشید
و گفت : خوش اومدید بیاید تو بیایید که خیلی تعریفتون و کردم
مسیحا و رز باهم بودن
امیر و آیدا باهم
و رز و آرتا هم باهم
و منم دست تنها
البته سرهنگ گفته بود یکی باید بفرستیم
چون اکه همه باهم باشیم بد میشه
راست میگفت
امیر : آیدا عجله کن
آیدا : اومدم دیگه اه احمق خر
اینا جزو نقشه بود
زیاد باید کل کل کنن تا یهو از هم جدا شن
بجز رز و آرتا
امیر با داد : دهنتو ببند ت....
- به به بالاخره اومدید
برگشتیم سمت صدا
این بود خودشه
کریم
هه کثافت
مطمئنا آرام داشت عکس میگرفت از طریق گردنبند
رفتم جلو و دست دادم : چاکر داش کریم
رز با لاتی تمامی که هیچکدوم ندیده بودیم گفت : سلام مشتی
یعنی حتی آرتا هم تعجب کرده بود
کریم دست شو دراز کرد و وقتی دید رز دست نمیده دستشو کشید
و گفت : خوش اومدید بیاید تو بیایید که خیلی تعریفتون و کردم
۱.۱k
۰۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.