سناریو باجی و چیفویو
چیفویو - باجی + دوستا چیفویو *
از زبان چیفویو :
داشتم داخل راهرو مدرسه راه میرفتم که چند تا از دوستان جلومو گرفتن
* هی چیوفویو قضیه پسر خرخونه رو میدونی
- نه بگو ببینم چیه
* یه پسره که مثل سگ درس میخونه و شبیه خرخوناس ولی امتحان فارسیشو شده نیم ( ۰٫۵)
- هاااااااااااا
یه لحظه پشمام ریخت خودم موندم . اخه نیمممممم بچه ۵ ساله نیم نمیگیره این چکار کرده که نیم گرفته خودمو جمعوجور کردم
- پسر رو بهم نشون بده
* اوکی دنبالم بیا (ایستادن جلوی در کلاس ) رسیدیم
رفتم داخل کلاس و با یه خرخون روبهرو شدم رفتم جلوی سندلیش نشستم
+ تو دیگه کی هستی
- ماتسونو چیفویو از کلاس ۱
+ ماتسونو .................چیفویو ( پَ نَ پَ مش قلیಠ_ಠ)
- هوی خرخون معنی این کلمه چی میشه
+ ......... ببر
- غلطه ( نوشتن/ ببر / رو کاغذ )این میشه ببر
+ ههههههه ممنون
خواستم چیزی بگم ولی زنگ خود رفتم سر کلاس ( بعد از چند ساعت ) وسایلمو جمع کردم و به سمت خونم راه افتادم
تو راه به قلدرایه محلمون بهم حمله کردن
کتک میخوردمو کتک میزدن کم کم داشتم کم میاوردم که دیدم همون بچه خرخونه داره میاد سمتم داد زدم
نزدیک نشووووووووووو ولی اون گوش نداد میدونستم یه بچه خرخونه و دعوا بلد نیست اونا قطعا میکشتنش وقتی که به ما رسید خواستم ازش دفاع کنم که.........
بچه ها دستم شکست اخر خوشتون اومد بگید پارت بعد رو بسازم😊
از زبان چیفویو :
داشتم داخل راهرو مدرسه راه میرفتم که چند تا از دوستان جلومو گرفتن
* هی چیوفویو قضیه پسر خرخونه رو میدونی
- نه بگو ببینم چیه
* یه پسره که مثل سگ درس میخونه و شبیه خرخوناس ولی امتحان فارسیشو شده نیم ( ۰٫۵)
- هاااااااااااا
یه لحظه پشمام ریخت خودم موندم . اخه نیمممممم بچه ۵ ساله نیم نمیگیره این چکار کرده که نیم گرفته خودمو جمعوجور کردم
- پسر رو بهم نشون بده
* اوکی دنبالم بیا (ایستادن جلوی در کلاس ) رسیدیم
رفتم داخل کلاس و با یه خرخون روبهرو شدم رفتم جلوی سندلیش نشستم
+ تو دیگه کی هستی
- ماتسونو چیفویو از کلاس ۱
+ ماتسونو .................چیفویو ( پَ نَ پَ مش قلیಠ_ಠ)
- هوی خرخون معنی این کلمه چی میشه
+ ......... ببر
- غلطه ( نوشتن/ ببر / رو کاغذ )این میشه ببر
+ ههههههه ممنون
خواستم چیزی بگم ولی زنگ خود رفتم سر کلاس ( بعد از چند ساعت ) وسایلمو جمع کردم و به سمت خونم راه افتادم
تو راه به قلدرایه محلمون بهم حمله کردن
کتک میخوردمو کتک میزدن کم کم داشتم کم میاوردم که دیدم همون بچه خرخونه داره میاد سمتم داد زدم
نزدیک نشووووووووووو ولی اون گوش نداد میدونستم یه بچه خرخونه و دعوا بلد نیست اونا قطعا میکشتنش وقتی که به ما رسید خواستم ازش دفاع کنم که.........
بچه ها دستم شکست اخر خوشتون اومد بگید پارت بعد رو بسازم😊
۵.۹k
۱۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.