عاقبت اعتماد ⛓️(2) درخواستی
عاقبت اعتماد ⛓️(2) #درخواستی
ات
با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم رفتم جواب دادم لیا بود
مکالمه¿
لیا:ات کجایی؟؟
ات:خونه
لیا:زود بیا ساختمون باند
ات:دوباره چی شده؟؟
لیا:بیا بهت میگم
ات:باش باییی(قط کرد)
پایان مکالمه؟
ات
رفتم صبحونه خوردم اماده شدم سوار ماشینم شدم رفتم سمت ساختمون باند رفتم ت اتاقم لیا هم بعد چند دقیقه اومد
لیا:اتتتتت
ات:چته؟ چی شده؟
لیا:لی هان فرار کرد
ات:اههههههه.... کجا رفت
لیا:از کشور خارج شده
ات:خب چی کار کنم؟......من ک آخر می کشمش
لیا: ات
ات:چیه؟؟؟
لیا:خودت هم اینجا جات امن نیس باید از کشور خارج بشی
ات:واس چی؟
لیا:یادت رفته؟ پلیس دنبالته
ات:این همه از دستش فرار کردم اینبار هم روش
لیا:ول.....
ات:ولی هم نداره اگه کار نداری من برم حالم خوب نیس
لیا:باش
شرط
لایک=10
کامنت=15
ات
با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم رفتم جواب دادم لیا بود
مکالمه¿
لیا:ات کجایی؟؟
ات:خونه
لیا:زود بیا ساختمون باند
ات:دوباره چی شده؟؟
لیا:بیا بهت میگم
ات:باش باییی(قط کرد)
پایان مکالمه؟
ات
رفتم صبحونه خوردم اماده شدم سوار ماشینم شدم رفتم سمت ساختمون باند رفتم ت اتاقم لیا هم بعد چند دقیقه اومد
لیا:اتتتتت
ات:چته؟ چی شده؟
لیا:لی هان فرار کرد
ات:اههههههه.... کجا رفت
لیا:از کشور خارج شده
ات:خب چی کار کنم؟......من ک آخر می کشمش
لیا: ات
ات:چیه؟؟؟
لیا:خودت هم اینجا جات امن نیس باید از کشور خارج بشی
ات:واس چی؟
لیا:یادت رفته؟ پلیس دنبالته
ات:این همه از دستش فرار کردم اینبار هم روش
لیا:ول.....
ات:ولی هم نداره اگه کار نداری من برم حالم خوب نیس
لیا:باش
شرط
لایک=10
کامنت=15
۳.۵k
۱۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.