پارت3
پارت3
وقتی در رو باز کردم 8 تا پسر که یکی از یکی جذاب تر بود مواجه شدم. اول فکر کردم اشتباه اومدم و سریع در رو بستم ولی بعد متوجه سویشرتم شدم. فهمیدم اشتباه نیومدم. ضربه محکمه به سرم زدم.
_آخخ. روز اولی آبروی خودمو بردم.
آروم در رو باز کردم و رفتم داخل. یکیشون اومدم سمتم و خودشو معرفی کرد.
چان : سلام. من چان بزرگترین عضو و لیدر گروه هستم. تو باید پارک ا.ت باشی درسته؟
_سلام. بله من پارک ا.ت هستم خوشبختم.
داشتم با اعضا یکی یکی آشنا میشدم که چشمم خورد به یکیشون. نه. این همونی نیست که دیروز خوردم بهش؟ واقعا شانسم ریده. دیدم داره میاد سمتم. موهای لخت و مشکیش ریخته بود جلوی چشماش. واو خیلی حذاب بود.
ویو هیونجین :
وقتی اومدین تو کسی تو اتاق نبود.
هان : از الان معلوم شد که اصلا وقت شناس نیست. دیر کرده.
+نه ما دیر کردیم.
بعد به سویشرتی که روی دسته کاناپه آویزون بود اشاره کردم. یه دفعه بدون هیچ مقدمه ای در باز شد و یه دختر اومد تو. توی نکاه اول خیلی آشنا بود. بعد سریع در رو محکم بست.
فیلیکس : این چش بود؟
سونگمین : فکر کنم اشتباه اومده. ولی تاحالا ندیده بودمش.
چان : نه اشتباه نیومده. اون پارک ا.ت هستش. حتما با دیدن ما شوکه شده.
دیدم که آروم در باز شد و همون دختر اومد تو. یه کراپ جذب و کوتاه پوشیده بود و موهای لخت و بلند و خرمایی داشت. پوست سفید و پاهای بلندی داشت. چشماش مشکی مشکی بود. واوو. همه چیزش منو جذب میکرد. بیشتر که دقت کردم دیدم همونیه که دیروز خورد بهم. پوزخندی زدم و رفتم سمتش.
+تو همونی نیستی که دیروز لباسمو به چوخ دادی؟
از نگاهش معلوم بود تعجب کرده.
_سلام. بله من همونم. بازم بابت دیروز متاسفم نفهمیدم چیشد خیلی دیر کرده بودم بره همین عجله داشتم.
هان : شما دوتا همو میشناسین؟
+دیروز اتفاقی همو دیدیم.
لینو : الان مهم نیست کی کیو میشناسه. باید ببینیم تو چه زمینه ای مهارت داره.
_اوه درسته. خو من وکالیستم ولی رپمم خوبه. دنسمم خیلی خوبه و میتونم زود یاد بگیرم.
+حتی بهتر از من؟
_شاید(نگاه شیطنت آمیز)
لینو : بیاین امتحان کنیم
وقتی در رو باز کردم 8 تا پسر که یکی از یکی جذاب تر بود مواجه شدم. اول فکر کردم اشتباه اومدم و سریع در رو بستم ولی بعد متوجه سویشرتم شدم. فهمیدم اشتباه نیومدم. ضربه محکمه به سرم زدم.
_آخخ. روز اولی آبروی خودمو بردم.
آروم در رو باز کردم و رفتم داخل. یکیشون اومدم سمتم و خودشو معرفی کرد.
چان : سلام. من چان بزرگترین عضو و لیدر گروه هستم. تو باید پارک ا.ت باشی درسته؟
_سلام. بله من پارک ا.ت هستم خوشبختم.
داشتم با اعضا یکی یکی آشنا میشدم که چشمم خورد به یکیشون. نه. این همونی نیست که دیروز خوردم بهش؟ واقعا شانسم ریده. دیدم داره میاد سمتم. موهای لخت و مشکیش ریخته بود جلوی چشماش. واو خیلی حذاب بود.
ویو هیونجین :
وقتی اومدین تو کسی تو اتاق نبود.
هان : از الان معلوم شد که اصلا وقت شناس نیست. دیر کرده.
+نه ما دیر کردیم.
بعد به سویشرتی که روی دسته کاناپه آویزون بود اشاره کردم. یه دفعه بدون هیچ مقدمه ای در باز شد و یه دختر اومد تو. توی نکاه اول خیلی آشنا بود. بعد سریع در رو محکم بست.
فیلیکس : این چش بود؟
سونگمین : فکر کنم اشتباه اومده. ولی تاحالا ندیده بودمش.
چان : نه اشتباه نیومده. اون پارک ا.ت هستش. حتما با دیدن ما شوکه شده.
دیدم که آروم در باز شد و همون دختر اومد تو. یه کراپ جذب و کوتاه پوشیده بود و موهای لخت و بلند و خرمایی داشت. پوست سفید و پاهای بلندی داشت. چشماش مشکی مشکی بود. واوو. همه چیزش منو جذب میکرد. بیشتر که دقت کردم دیدم همونیه که دیروز خورد بهم. پوزخندی زدم و رفتم سمتش.
+تو همونی نیستی که دیروز لباسمو به چوخ دادی؟
از نگاهش معلوم بود تعجب کرده.
_سلام. بله من همونم. بازم بابت دیروز متاسفم نفهمیدم چیشد خیلی دیر کرده بودم بره همین عجله داشتم.
هان : شما دوتا همو میشناسین؟
+دیروز اتفاقی همو دیدیم.
لینو : الان مهم نیست کی کیو میشناسه. باید ببینیم تو چه زمینه ای مهارت داره.
_اوه درسته. خو من وکالیستم ولی رپمم خوبه. دنسمم خیلی خوبه و میتونم زود یاد بگیرم.
+حتی بهتر از من؟
_شاید(نگاه شیطنت آمیز)
لینو : بیاین امتحان کنیم
۳.۶k
۱۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.