PART29
(ویو جونگ کوک)
داشتم کرواتم رو مرتب میکردم که یونا صدام کرد برگشتم سمتش خیلی خوشگل و جذاب شده بود محو نگاه کردنش بودم که سوجین گفت
¶بسه دیگه خوردیش
+چی؟
¶هیچی این عاشق شد رفت
+چی میگی چه ربطی داره
¶هیچی آقا بفرمایین برین که مهمونی دیر شد
+من که آمادم
_منم آمادم
(ویو یونا)
وای خدای من باورم نمیشد اینقدر جذاب بشه کاش اون کت شلوار و براش انتخاب نمیکردم خیلی دختر کش شده بود رفتیم سمت ماشین و سوار شدیم و حرکت کردیم
+رسیدیم اونجا از کنار من جم نخور فهمیدی آها اونجا میتونی جونگ کوک یا کوک صدام کنی باشه
_اوهوم باش
رسیدیم و کوک پیاده شد و در و برای من باز کرد بعد هم دستم و گرفت و باهم وارد شدیم قلبم داشت تند تند میزد
¢به به جناب جئون خوش اومدین
+سلام جناب پارک ممنون که مار و به این مهمونی دعوت کردین
¢خواهش میکنم بالاخره ما قراره باهم شریک شیم دیگه درسته
+بله درسته
~سلام جونگ کوک
+عا سلام خانم پارک
~هنوزم بهم میگی خانم پارک راهت باش لیسا صدام کن
دختره عوضی چه زود صمیمی میشه
+ممنون ولی با خانم پارک راحت ترم
~هر جور راحتی راستی خانم و معرفی نمیکنی
+عا بله یونا نامزد من هستن
چیییییی نامزد
~نام...زد؟
+بله به زودی هم ازدواج میکنیم حتما برای عروسی مون دعوتتون میکنم......با اجازه
¢خواش میکنم به فرمایین
_نامزد؟
+مجبور بودم بگم
_چرا؟
+اون دختره رو دیدی
_آره
+دختر همون مرده بود تا حالا ازم خواستگاری کرده
_چیییی اون از تو خواستگاری کرده؟
+آره یواش تر
_وا عجب جرعتی داره
+قراره من با پدرش یه قراردادی ببندم و یکی از شرط های قرارداد ازدواج با دخترش بود منم گفتم نامزد دارم و نمیتونم با دخترش ازدواج کنم به بد بختی راضیش کردم با من قرارداد ببنده
_آها عجب پس یعنی الان من باید نقش نامزد تورو بازی کنم
+درسته
دور یه میز نشسته بودیم که کوک گفت
+من میرم سرویس بهداشتی زود برمیگردم همین جا بمون
_باشه
جونگ کوک بلند شد و رفت بعد چند دقیقه یه مرد اومد سمت میز
=میتونم بشینم
_او بله بفرمایین
=خانم زیبایی هستین میتونم اسمتون رو بپرسم
_ممنونم بله یونا هستم و شما
=جانگ وو هستم میتونید وو صدام کنید
_بله آقای.....وو
(ویو جونگ کوک)
داشتم بر میگشتم که دیدم یونا داره بایه مرد صحبت میکنه و میخنده نمیدونم چرا ولی حسودیم شد داشتم میرفتم سمتش که
~پس این اون زنیه که بخاطرش پیش نهاد من رو رد کردی
+شاید
~باید بکشمش تا مال من شی؟
+دستت به یونا بخوره تیکه تیکت میکنم
~شوخی کردم....... مثل اینکه خیلی دوسش داری که اینجوری براش اعصبانی میشی
+آره خیلی
~ولی اون لایق این دوست داشتن هست ببین بنظرم خیلی باهم صمیمی شدن(منظور یونا و جانگ وو)
내 노예🖤
داشتم کرواتم رو مرتب میکردم که یونا صدام کرد برگشتم سمتش خیلی خوشگل و جذاب شده بود محو نگاه کردنش بودم که سوجین گفت
¶بسه دیگه خوردیش
+چی؟
¶هیچی این عاشق شد رفت
+چی میگی چه ربطی داره
¶هیچی آقا بفرمایین برین که مهمونی دیر شد
+من که آمادم
_منم آمادم
(ویو یونا)
وای خدای من باورم نمیشد اینقدر جذاب بشه کاش اون کت شلوار و براش انتخاب نمیکردم خیلی دختر کش شده بود رفتیم سمت ماشین و سوار شدیم و حرکت کردیم
+رسیدیم اونجا از کنار من جم نخور فهمیدی آها اونجا میتونی جونگ کوک یا کوک صدام کنی باشه
_اوهوم باش
رسیدیم و کوک پیاده شد و در و برای من باز کرد بعد هم دستم و گرفت و باهم وارد شدیم قلبم داشت تند تند میزد
¢به به جناب جئون خوش اومدین
+سلام جناب پارک ممنون که مار و به این مهمونی دعوت کردین
¢خواهش میکنم بالاخره ما قراره باهم شریک شیم دیگه درسته
+بله درسته
~سلام جونگ کوک
+عا سلام خانم پارک
~هنوزم بهم میگی خانم پارک راهت باش لیسا صدام کن
دختره عوضی چه زود صمیمی میشه
+ممنون ولی با خانم پارک راحت ترم
~هر جور راحتی راستی خانم و معرفی نمیکنی
+عا بله یونا نامزد من هستن
چیییییی نامزد
~نام...زد؟
+بله به زودی هم ازدواج میکنیم حتما برای عروسی مون دعوتتون میکنم......با اجازه
¢خواش میکنم به فرمایین
_نامزد؟
+مجبور بودم بگم
_چرا؟
+اون دختره رو دیدی
_آره
+دختر همون مرده بود تا حالا ازم خواستگاری کرده
_چیییی اون از تو خواستگاری کرده؟
+آره یواش تر
_وا عجب جرعتی داره
+قراره من با پدرش یه قراردادی ببندم و یکی از شرط های قرارداد ازدواج با دخترش بود منم گفتم نامزد دارم و نمیتونم با دخترش ازدواج کنم به بد بختی راضیش کردم با من قرارداد ببنده
_آها عجب پس یعنی الان من باید نقش نامزد تورو بازی کنم
+درسته
دور یه میز نشسته بودیم که کوک گفت
+من میرم سرویس بهداشتی زود برمیگردم همین جا بمون
_باشه
جونگ کوک بلند شد و رفت بعد چند دقیقه یه مرد اومد سمت میز
=میتونم بشینم
_او بله بفرمایین
=خانم زیبایی هستین میتونم اسمتون رو بپرسم
_ممنونم بله یونا هستم و شما
=جانگ وو هستم میتونید وو صدام کنید
_بله آقای.....وو
(ویو جونگ کوک)
داشتم بر میگشتم که دیدم یونا داره بایه مرد صحبت میکنه و میخنده نمیدونم چرا ولی حسودیم شد داشتم میرفتم سمتش که
~پس این اون زنیه که بخاطرش پیش نهاد من رو رد کردی
+شاید
~باید بکشمش تا مال من شی؟
+دستت به یونا بخوره تیکه تیکت میکنم
~شوخی کردم....... مثل اینکه خیلی دوسش داری که اینجوری براش اعصبانی میشی
+آره خیلی
~ولی اون لایق این دوست داشتن هست ببین بنظرم خیلی باهم صمیمی شدن(منظور یونا و جانگ وو)
내 노예🖤
۵.۷k
۱۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.