وقتی با پسرای دیگه خیلییی صحبت میکنی و....)(درخواستی)(پار
وقتی با پسرای دیگه خیلییی صحبت میکنی و....)(درخواستی)(پارت۲)
ویو جی
ا.ت و سویون خیلی مست بودن و منو هیسونگ هم داشتیم باهم حرف میزدیم . یه لحظه چشم از رو ا.ت برداشتم که دیدم داره با چند تا پسر حرف میزنه یا بهتره بگم لاس میزنه
خیلی عصبی شدم و از جام بلند شدم و ا.ت رو از اون پسرا دور کردم و از هسیونگ عذر خواهی کردم و از اونجا زدیم بیرون تا خونه دستم همش روی پای ا.ت بود......
ا.ت رو کول کردم و تا اتاق بردم و روش خیمه زدم
_عزیزم میبینم چشم منو دور دیدی که داشتی با اون پسرای عوضی و احمق حرف میزدی ها؟
+عزیزم چقدر عصبی هستی مگه چی شده؟(حالت مستی)
_میخوای بهت بفهمونم چی شده ؟
جی شروع کرد به بوسیدن لبات و با ولع از لبات میبوسید . از لبات دل کند و رفت سراغ گردنت و روی گردنت کیس مارک میگذاشت که ناله کردی.
لباسای خودش و خودتو درآورد و (بقیش به عهده ی مغز کثیف خودتون)
فردا صبح.....
با دل درد از خواب بیدار شدم جی دیشب خیلی زیاده روی کرد .
رفتم داخل آشپزخونه که صبحانه درست کنم. سرگرم درست کردن صبحانه بودم که با حلقه شدن دستی دور کمرم ترسیدم
+اهههههههه....
_هی عزیزم چرا جیغ میزنی؟
+ترسوندیم
_اوخی ببخشید که ترسوندمت
+اشکالی نداره
_داری چکار میکنی؟
+دارم واست صبحونه درست میکنم
_وای حتما که خیلی خوشمزس
میز رو چیدم و شروع کردیم به خوردن صبحانه
_عشقم
+بله ؟
_خیلی دوستت دارم
+چقدر یهویی گفتی، ولی منم دوستت دارم
.........
پایان
امید وارم خوشت اومده باشه 🤍✨
ویو جی
ا.ت و سویون خیلی مست بودن و منو هیسونگ هم داشتیم باهم حرف میزدیم . یه لحظه چشم از رو ا.ت برداشتم که دیدم داره با چند تا پسر حرف میزنه یا بهتره بگم لاس میزنه
خیلی عصبی شدم و از جام بلند شدم و ا.ت رو از اون پسرا دور کردم و از هسیونگ عذر خواهی کردم و از اونجا زدیم بیرون تا خونه دستم همش روی پای ا.ت بود......
ا.ت رو کول کردم و تا اتاق بردم و روش خیمه زدم
_عزیزم میبینم چشم منو دور دیدی که داشتی با اون پسرای عوضی و احمق حرف میزدی ها؟
+عزیزم چقدر عصبی هستی مگه چی شده؟(حالت مستی)
_میخوای بهت بفهمونم چی شده ؟
جی شروع کرد به بوسیدن لبات و با ولع از لبات میبوسید . از لبات دل کند و رفت سراغ گردنت و روی گردنت کیس مارک میگذاشت که ناله کردی.
لباسای خودش و خودتو درآورد و (بقیش به عهده ی مغز کثیف خودتون)
فردا صبح.....
با دل درد از خواب بیدار شدم جی دیشب خیلی زیاده روی کرد .
رفتم داخل آشپزخونه که صبحانه درست کنم. سرگرم درست کردن صبحانه بودم که با حلقه شدن دستی دور کمرم ترسیدم
+اهههههههه....
_هی عزیزم چرا جیغ میزنی؟
+ترسوندیم
_اوخی ببخشید که ترسوندمت
+اشکالی نداره
_داری چکار میکنی؟
+دارم واست صبحونه درست میکنم
_وای حتما که خیلی خوشمزس
میز رو چیدم و شروع کردیم به خوردن صبحانه
_عشقم
+بله ؟
_خیلی دوستت دارم
+چقدر یهویی گفتی، ولی منم دوستت دارم
.........
پایان
امید وارم خوشت اومده باشه 🤍✨
۴.۵k
۱۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.