پارت 72
#پارت_72
معلم جذاب من👨🏻🏫🍓
یه قُلپ آب خوردم تا لقمه راحت تر از گلوم پایین بره و نفس راحتی کشیدم و با ذوق رو به سارا گفتم:
+اوممم گفت که امروز میتونم برم مامانمو ببینم!!
سارا با تعجب گفت:
-اون چیکاره است که بگه تو میتونی بری مامانتو ببینی؟!
+اوه یادم رفت بهت بگم...!!
سارا یه تای ابروشو بالا انداخت که ادامه دادم:
+راهگان پزشک همون بیمارستانیه که مادرم داخلش بستریه!!
سارا با چشمای گرد شده گفت:
-جدیییی؟! اینکه خیلی خوبه!!
تند تند سرمو به نشونه تایید تکون دادم که سارا چشمکی زد و ادامه داد:
-میتونی ازش بخوای هربار برات پارتی بازی کنه!!
تک خنده ای کردم که نازنین با صنم یه دختر لوس تر از خودش اومد از کنارمون رد شد و از قصد جوری که من بشنوم گفت:
-صنم جونم به نظرت به امیر علی بگم کدوم رستوران بریم؟!
صنم با عشوه نیم نگاهی به من انداخت و گفت:
-امممم عشقم کافه رستوران الف خیلی جای رمانتیک و قشنگیه!!!
جفتشون باهم زدن زیر خنده که بی توجه بهشون گاز بزرگی به ساندویجم زدم و با سارا مشغول حرف زدن راجب قرار امروزش با یزدان شدیم!!
معلم جذاب من👨🏻🏫🍓
یه قُلپ آب خوردم تا لقمه راحت تر از گلوم پایین بره و نفس راحتی کشیدم و با ذوق رو به سارا گفتم:
+اوممم گفت که امروز میتونم برم مامانمو ببینم!!
سارا با تعجب گفت:
-اون چیکاره است که بگه تو میتونی بری مامانتو ببینی؟!
+اوه یادم رفت بهت بگم...!!
سارا یه تای ابروشو بالا انداخت که ادامه دادم:
+راهگان پزشک همون بیمارستانیه که مادرم داخلش بستریه!!
سارا با چشمای گرد شده گفت:
-جدیییی؟! اینکه خیلی خوبه!!
تند تند سرمو به نشونه تایید تکون دادم که سارا چشمکی زد و ادامه داد:
-میتونی ازش بخوای هربار برات پارتی بازی کنه!!
تک خنده ای کردم که نازنین با صنم یه دختر لوس تر از خودش اومد از کنارمون رد شد و از قصد جوری که من بشنوم گفت:
-صنم جونم به نظرت به امیر علی بگم کدوم رستوران بریم؟!
صنم با عشوه نیم نگاهی به من انداخت و گفت:
-امممم عشقم کافه رستوران الف خیلی جای رمانتیک و قشنگیه!!!
جفتشون باهم زدن زیر خنده که بی توجه بهشون گاز بزرگی به ساندویجم زدم و با سارا مشغول حرف زدن راجب قرار امروزش با یزدان شدیم!!
۵.۱k
۱۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.