چیه?فکر کردین اسمات ?نه نه 😂😂
چیه?فکر کردین اسمات ?نه نه 😂😂
خب اشلی جیغ زد چون اتاقی رو دید که اولرمال خودش نبود و دوماراز عکس های روی دیوار فهمید اتاق کوک
اشلی کفش هایش رو تو دستش گرفت و پایین رفت با دیدن کوک که داشت صبحانه اماده میکرد به چشم های کوک خیره شد که یاد نقشش افتاد پس با گریه داشت از خونه میزد بیرون که کوک بازوش رو گرفت و قضیه و الی برایش توضیح داد و یکم پیاز داغش رو زیاد کرد و بعد کوک قضیه رو براش توضیح داد و اشلی رو بغل کرد و پیشونیش رو بوسید گفت بیا صباه بخر و بعدشم برسونمت خونه
۵۰ مین بعد
کوک اشلی رو رسوند خونه و اشلی در عمارت رو باز کرد کفش هایش رو تو دستش گرفت و گفت : کوک کوک چیکار کردی که اینقدر عاشقت شدم پوووف
رفت بالا و لباس هایش رو عوض کرد و ارایش رو پاک کرد روی تخت دراز کشیده بود و داشت اینستا نگاه میکرد که گوشیش زنگ خورد :افسر لئونارد بود جواب داد:سوال قربان
لئونارد:اشلی سلام پروژه ی جئون رو به کجا رسوندی
اشلی :تو مراحل خوبی هستیم نگران نباشید قربان
اشلی بلند شد و خونه اش مرتب کرد و نهار خورد و خوابید تا فردا صبح با صدای زنگ گوشی بیدار شد و ...،،،
خب اشلی جیغ زد چون اتاقی رو دید که اولرمال خودش نبود و دوماراز عکس های روی دیوار فهمید اتاق کوک
اشلی کفش هایش رو تو دستش گرفت و پایین رفت با دیدن کوک که داشت صبحانه اماده میکرد به چشم های کوک خیره شد که یاد نقشش افتاد پس با گریه داشت از خونه میزد بیرون که کوک بازوش رو گرفت و قضیه و الی برایش توضیح داد و یکم پیاز داغش رو زیاد کرد و بعد کوک قضیه رو براش توضیح داد و اشلی رو بغل کرد و پیشونیش رو بوسید گفت بیا صباه بخر و بعدشم برسونمت خونه
۵۰ مین بعد
کوک اشلی رو رسوند خونه و اشلی در عمارت رو باز کرد کفش هایش رو تو دستش گرفت و گفت : کوک کوک چیکار کردی که اینقدر عاشقت شدم پوووف
رفت بالا و لباس هایش رو عوض کرد و ارایش رو پاک کرد روی تخت دراز کشیده بود و داشت اینستا نگاه میکرد که گوشیش زنگ خورد :افسر لئونارد بود جواب داد:سوال قربان
لئونارد:اشلی سلام پروژه ی جئون رو به کجا رسوندی
اشلی :تو مراحل خوبی هستیم نگران نباشید قربان
اشلی بلند شد و خونه اش مرتب کرد و نهار خورد و خوابید تا فردا صبح با صدای زنگ گوشی بیدار شد و ...،،،
۴.۷k
۱۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.