رم ان؛ ع ش ق ی ک ط رف ه :)
رمان؛ عشق یک طرفه :)
فصل ¹؛ پارت ¹⁹:)
_لطفا ولم کنید بچم تو بیمارستانه داشتم براش غذا میبردم(دروگ)
+یعنی چی؟ برای چی بچمون چیشده؟
_اولن بچت نه بچمون دومن بتو ربطی نداره آزادم کن سریع
+باید بگی بچمون چیشده؟
_برای بار آخر بچه ی تو نیس مرتیکه ی عوضی آزادم کنی به پلیس و خانوادم گزارش میدم
+کی گفته قراره آزاد شیو به خانوادت بگی؟
_چی؟چی گفتی؟باید آزادم کنی همچین چیزی وجود نداره بعدشم اسکل اگه بخای ازدواج کنی تا خانوادم ندونن محضری وجود نداره اصلا نمیشه وجود نداره رئیسش نمیزارع😌
+به خانوادت میگم حتی اگه نزارن اون دنیا میبینیشون
_گو خوردی با جده آبادت
+محرابی ببیندش لباس هاشو در بیار بقیه رو خودت میدونی ، وقتی آماده شد گم میشی میری بیرون بعد نیم ساعت دیگه میام
×چشم قربان حتما
_چیکار میخای کنی؟موفق نباشی تو کارات
+میبنیم دختر کوچولو!
×ساکت شو دختر کوچولو کارت دارم،
رفتم نزدیکش شدم و لباس هاشو در آوردم لامصب عجب سینه هایی رو پشت ویترین(سوتین)قایم کرده بود شرت....ش هم رونمایی میکرد
_ولم کن عوضی
×وایسا بهت پاداش هم میدم اگه گفتی چیه؟
_خفشو
×میدونی که نگی چی میشه؟
_جوری گفت که ریدم به خودم و گفتم: چی میدی؟
×نیم. ساعت وقت میدم هرکاری خواستی فقط تو این اتاق کنی،
_ته وای چه پاداشی
+اگه هم یکاری کنی آزادت میکنم
_چیکار بد نباشه نیستم
×بزاری فقط اندازه ۵ دقیقه تا سینا(همونی که منو دزدید) نیومده ب..ک...نم...ت
_تو دلم گفتم: بابا بسه دیگه این چن روزه عوضیا ریختن منو میکنن باوا خسته شدم
داشتمبرا خودم نقشه ای میکشیدم که...
+هعی 1 دیقس تو فکری چیشده؟
_نمیدونم ولی فقط ۵ دقیقه برو بیرون وقت میخام
×باشه وقت داری عشقم
از کلمه ی عشقم بدم میاد هرکی از راه میرسه استفاده میکنه،جوابشو ندادم تا گورشو گم کرد
ادامه ۱ ثانیه دیگر😂🗿
فصل ¹؛ پارت ¹⁹:)
_لطفا ولم کنید بچم تو بیمارستانه داشتم براش غذا میبردم(دروگ)
+یعنی چی؟ برای چی بچمون چیشده؟
_اولن بچت نه بچمون دومن بتو ربطی نداره آزادم کن سریع
+باید بگی بچمون چیشده؟
_برای بار آخر بچه ی تو نیس مرتیکه ی عوضی آزادم کنی به پلیس و خانوادم گزارش میدم
+کی گفته قراره آزاد شیو به خانوادت بگی؟
_چی؟چی گفتی؟باید آزادم کنی همچین چیزی وجود نداره بعدشم اسکل اگه بخای ازدواج کنی تا خانوادم ندونن محضری وجود نداره اصلا نمیشه وجود نداره رئیسش نمیزارع😌
+به خانوادت میگم حتی اگه نزارن اون دنیا میبینیشون
_گو خوردی با جده آبادت
+محرابی ببیندش لباس هاشو در بیار بقیه رو خودت میدونی ، وقتی آماده شد گم میشی میری بیرون بعد نیم ساعت دیگه میام
×چشم قربان حتما
_چیکار میخای کنی؟موفق نباشی تو کارات
+میبنیم دختر کوچولو!
×ساکت شو دختر کوچولو کارت دارم،
رفتم نزدیکش شدم و لباس هاشو در آوردم لامصب عجب سینه هایی رو پشت ویترین(سوتین)قایم کرده بود شرت....ش هم رونمایی میکرد
_ولم کن عوضی
×وایسا بهت پاداش هم میدم اگه گفتی چیه؟
_خفشو
×میدونی که نگی چی میشه؟
_جوری گفت که ریدم به خودم و گفتم: چی میدی؟
×نیم. ساعت وقت میدم هرکاری خواستی فقط تو این اتاق کنی،
_ته وای چه پاداشی
+اگه هم یکاری کنی آزادت میکنم
_چیکار بد نباشه نیستم
×بزاری فقط اندازه ۵ دقیقه تا سینا(همونی که منو دزدید) نیومده ب..ک...نم...ت
_تو دلم گفتم: بابا بسه دیگه این چن روزه عوضیا ریختن منو میکنن باوا خسته شدم
داشتمبرا خودم نقشه ای میکشیدم که...
+هعی 1 دیقس تو فکری چیشده؟
_نمیدونم ولی فقط ۵ دقیقه برو بیرون وقت میخام
×باشه وقت داری عشقم
از کلمه ی عشقم بدم میاد هرکی از راه میرسه استفاده میکنه،جوابشو ندادم تا گورشو گم کرد
ادامه ۱ ثانیه دیگر😂🗿
۳.۴k
۲۰ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.