تکپارتی
هیونجین
وقتی باهات قهر میکنه وتو ...
ویو المیرا
هیونجین چند روزه که با ا.ت قهره بخاطر ...
بقیشو خودتون بخونید ...👍👇
ویو هیون : از دست ا.ت خیلی ناراحتم چون بدون اجازه من دوست که پسر هست رو دعوت کرده خونه ...
ویو ا.ت : خیلی وقته سو بین رو ندیدیم تصمیم گرفتم بهش زنگ بزنم و بگم بیاد خونه منو هیونجین
هیونجین با لینو رفته بود بیرون و گفت دیر میاد
به سوبین پیام دادم و سریع جوابمو داد و گفت ۱۰ دقیقه دیگه خودمو میرسونم
منم گوشی رو گذاشتم کنار و تو ۱۰ دقیقه میزو چیدم یه سوجو هم گذاشتم ...
سوبین اومد درو براش وا کردم اومد تو نشست ...
(یه لباس مشکی خیلی باز هم پوشیده بودم یه ارایش ملایم کرده بودم )
با هم گپ زدیم من سوجو نخوردم ولی سوبین خیلی زیاده روی کرده بود و کامل مست بود و چرت و پرت میگفت ...
من میخواستم برم تو اتاق چون خیلی ترسیده بودم که یه کاری باهام بکنه ...
داشتم میرفتم که دستمو گرفت خیلی محکم گرفته بود ...
ا.ت : ولم کن هرزه
سوبین : هنوز شروعشه 🥴
ا.ت : محکم یه چک زدم تو صورتش ولی ولم نکرد
مجسمهای که کنار میز بودو برداشتم زدم تو سرش از سرش خون اومد معلوم بود خیلی عصابش خورده منو پرت کرد که سرم خورد به میز شیشه ای و خون اومده داشت میومد سمتم که هیونجین اومد و با گلدون زد تو سرش و سوبین افتاد
هیونجین اومد سمتم و با داد گفت : این هرومزاده اینجا چیکار میکنه .. چرا لباست اینجوریه ... بعد که دید سرت کلی خون داره میاد اروم بغلت کرد و گفت : ببخشید ...
سر ا.ت رو باند پیچی کرد ...
بعد سوبینم داد تحویل پلیس ....
ولی باهات قهر بود
یک هفته باهم قهر بودین ولی شبا که ا.ت میخوابید هیونجین می یومد و نوازش میکرد موهاشو بعد که یه شب هیونجین پیش ا.ت خوابید و صبحش ا.ت با یه ادم کیوت مواجه شد و لپاشو کشیدو بوس کرد 🙂 هیونم بیدار شد و از لبای ا.ت بوسیدو اشتی کردن
خب خب تموم شد دستام شکست یکم لایک کنین
💗✨🥺
میدونم بد شد ولی ببخشید خوب بود ؟؟؟؟
وقتی باهات قهر میکنه وتو ...
ویو المیرا
هیونجین چند روزه که با ا.ت قهره بخاطر ...
بقیشو خودتون بخونید ...👍👇
ویو هیون : از دست ا.ت خیلی ناراحتم چون بدون اجازه من دوست که پسر هست رو دعوت کرده خونه ...
ویو ا.ت : خیلی وقته سو بین رو ندیدیم تصمیم گرفتم بهش زنگ بزنم و بگم بیاد خونه منو هیونجین
هیونجین با لینو رفته بود بیرون و گفت دیر میاد
به سوبین پیام دادم و سریع جوابمو داد و گفت ۱۰ دقیقه دیگه خودمو میرسونم
منم گوشی رو گذاشتم کنار و تو ۱۰ دقیقه میزو چیدم یه سوجو هم گذاشتم ...
سوبین اومد درو براش وا کردم اومد تو نشست ...
(یه لباس مشکی خیلی باز هم پوشیده بودم یه ارایش ملایم کرده بودم )
با هم گپ زدیم من سوجو نخوردم ولی سوبین خیلی زیاده روی کرده بود و کامل مست بود و چرت و پرت میگفت ...
من میخواستم برم تو اتاق چون خیلی ترسیده بودم که یه کاری باهام بکنه ...
داشتم میرفتم که دستمو گرفت خیلی محکم گرفته بود ...
ا.ت : ولم کن هرزه
سوبین : هنوز شروعشه 🥴
ا.ت : محکم یه چک زدم تو صورتش ولی ولم نکرد
مجسمهای که کنار میز بودو برداشتم زدم تو سرش از سرش خون اومد معلوم بود خیلی عصابش خورده منو پرت کرد که سرم خورد به میز شیشه ای و خون اومده داشت میومد سمتم که هیونجین اومد و با گلدون زد تو سرش و سوبین افتاد
هیونجین اومد سمتم و با داد گفت : این هرومزاده اینجا چیکار میکنه .. چرا لباست اینجوریه ... بعد که دید سرت کلی خون داره میاد اروم بغلت کرد و گفت : ببخشید ...
سر ا.ت رو باند پیچی کرد ...
بعد سوبینم داد تحویل پلیس ....
ولی باهات قهر بود
یک هفته باهم قهر بودین ولی شبا که ا.ت میخوابید هیونجین می یومد و نوازش میکرد موهاشو بعد که یه شب هیونجین پیش ا.ت خوابید و صبحش ا.ت با یه ادم کیوت مواجه شد و لپاشو کشیدو بوس کرد 🙂 هیونم بیدار شد و از لبای ا.ت بوسیدو اشتی کردن
خب خب تموم شد دستام شکست یکم لایک کنین
💗✨🥺
میدونم بد شد ولی ببخشید خوب بود ؟؟؟؟
۵.۴k
۲۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.