فردا ، سرسرا *
فردا ، سرسرا *
هانا : هرچی گشتم دراکو رو ندیدم ، یعنی کجاست؟ رفتم بیرون و دیدم که روی نیمکت همیشگی نشسته.
هانا: س...سلام! چرا نیومدی؟
دراکو: دست از سرم بردار
هانا : فکر کنم سوءتفاهم پیش اومده
دراکو : گفتم برو!
هانا: هری فکر کرد تو اذیتم کردی
دراکو: همه همین فکر رو میکنن!
هانا : همه ، به جز من .
دراکو : عالیه! پس لطفا برو
هانا : صبر کن ببینم؟ چیزی هست که بخوای بهم بگی
دراکو : ا.....م.....م.....د.......ت.......م.....دو......دوس....آه ، هیچی.
هانا : چی؟ چت شده؟ خوبی؟
دراکو : آره خوبم ، پس برو!
هانا : باشه اگه تو اینجوری میخوای.
*و دور میشه.
هری: باز با دراکو بودی؟
هانا : به خودم مربوطه.
هری: دارم کمکت میکنم! اذیتت کرد؟
هانا: نخیر! اون دوستمه!!
هری : آها ، پس دوستته! اگه اذیتت کرد بهم بگو.
هانا : اون نمیکنه.
اسنیپ: خانم هانا میشه بیاید؟
هانا : البته!,
اسنیپ : ما الان خانواده شما رو میشناسیم ، اما خیلی پیچیده ست ، یعنی هنوز خانواده حقیقی شما رو تشخیص ندادیم .
هانا :چی؟ یعنی چی تشخیص ندادیم؟ مگه ممکنه من چندتا خانواده داشته باشم؟
اسنیپ : خب......یک......دو........ سه....سه تا ! ولی معلوم نیست کدوم خانواده تو هستن . یعنی یک جورایی حق انتخاب با توعه ولی دامبلدور معتقده که تو هنوز نمیتونی درست تصمیم بگیری.
هانا : چی؟ کی تو دنیا هست که سه تا خانواده داشته باشه؟ و معلومه که میتونم درست تصمیم بگیرم .
اسنیپ : منم معتقدم که شما میتونی درست تصمیم بگیری ، اما دامبلدور موافقت نکرده !
هانا : خب حالا اون سه نفر کی هستن؟
اسنیپ : یکی د........
دامبل: ببخشید پروفسور با من بیاید . (اینم قسمت های حساس پیداش میشه)
اسنیپ : معذرت میخوام ، فعلا
بای تا پارت بعددد
لایک: ۱۴
کامنت:۲۵
هانا : هرچی گشتم دراکو رو ندیدم ، یعنی کجاست؟ رفتم بیرون و دیدم که روی نیمکت همیشگی نشسته.
هانا: س...سلام! چرا نیومدی؟
دراکو: دست از سرم بردار
هانا : فکر کنم سوءتفاهم پیش اومده
دراکو : گفتم برو!
هانا: هری فکر کرد تو اذیتم کردی
دراکو: همه همین فکر رو میکنن!
هانا : همه ، به جز من .
دراکو : عالیه! پس لطفا برو
هانا : صبر کن ببینم؟ چیزی هست که بخوای بهم بگی
دراکو : ا.....م.....م.....د.......ت.......م.....دو......دوس....آه ، هیچی.
هانا : چی؟ چت شده؟ خوبی؟
دراکو : آره خوبم ، پس برو!
هانا : باشه اگه تو اینجوری میخوای.
*و دور میشه.
هری: باز با دراکو بودی؟
هانا : به خودم مربوطه.
هری: دارم کمکت میکنم! اذیتت کرد؟
هانا: نخیر! اون دوستمه!!
هری : آها ، پس دوستته! اگه اذیتت کرد بهم بگو.
هانا : اون نمیکنه.
اسنیپ: خانم هانا میشه بیاید؟
هانا : البته!,
اسنیپ : ما الان خانواده شما رو میشناسیم ، اما خیلی پیچیده ست ، یعنی هنوز خانواده حقیقی شما رو تشخیص ندادیم .
هانا :چی؟ یعنی چی تشخیص ندادیم؟ مگه ممکنه من چندتا خانواده داشته باشم؟
اسنیپ : خب......یک......دو........ سه....سه تا ! ولی معلوم نیست کدوم خانواده تو هستن . یعنی یک جورایی حق انتخاب با توعه ولی دامبلدور معتقده که تو هنوز نمیتونی درست تصمیم بگیری.
هانا : چی؟ کی تو دنیا هست که سه تا خانواده داشته باشه؟ و معلومه که میتونم درست تصمیم بگیرم .
اسنیپ : منم معتقدم که شما میتونی درست تصمیم بگیری ، اما دامبلدور موافقت نکرده !
هانا : خب حالا اون سه نفر کی هستن؟
اسنیپ : یکی د........
دامبل: ببخشید پروفسور با من بیاید . (اینم قسمت های حساس پیداش میشه)
اسنیپ : معذرت میخوام ، فعلا
بای تا پارت بعددد
لایک: ۱۴
کامنت:۲۵
۱۱.۰k
۲۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.