تو درون من
تو درون من
پارت بیست و یکم
یوهی:مامان این باز چش بود؟
ات:یااا قشنگم اون پدرته...🥺😮💨
یوهی:من که هیچی حس نکردم(آروم گفت)
ات:شنیدما
یوهی رفت پیش ات و ات رو بغل کرد و تو بغلش گفت
یوهی:اون حق نداشت سرت داد بزنه.....وقتی بیاد خونه خودم حقشو میزارم کف دستش
ات:😅😅یوهی....به خاطر من بیخیال شو خب؟
یوهی:........
یوهی:فقط به خاطر تو😮💨
ات:🙂
یوهی:مامان من میرم حموم
ات:باشه عزیزم
یوهی رفت و ات هم یادش افتاد باید بره پیش یونا
در زد
اما جوابی نگرفت
میدونست یونا داره گریه میکنه
اودم در رو باز کنه که متوجه شد یونا درو قفل کرده
نگران شد اما آرامش خودشو حفظ کرد
ات:یونا؟مامانی؟
خوبی؟
خیلی کیف میده مامانو ناراحت کنی نه؟😅
اگه به تو خوش میگذره باید اعتراف کنم واسه من خیلی سخته
میدونم حالت خوب نیست
اشکالی نداره عزیز مامان
یه اشتباه بود
آدما مجازن اشتباه کنن
تو هم آدمی....البته آدم که نه....فرشته ای.....
پارت بیست و یکم
یوهی:مامان این باز چش بود؟
ات:یااا قشنگم اون پدرته...🥺😮💨
یوهی:من که هیچی حس نکردم(آروم گفت)
ات:شنیدما
یوهی رفت پیش ات و ات رو بغل کرد و تو بغلش گفت
یوهی:اون حق نداشت سرت داد بزنه.....وقتی بیاد خونه خودم حقشو میزارم کف دستش
ات:😅😅یوهی....به خاطر من بیخیال شو خب؟
یوهی:........
یوهی:فقط به خاطر تو😮💨
ات:🙂
یوهی:مامان من میرم حموم
ات:باشه عزیزم
یوهی رفت و ات هم یادش افتاد باید بره پیش یونا
در زد
اما جوابی نگرفت
میدونست یونا داره گریه میکنه
اودم در رو باز کنه که متوجه شد یونا درو قفل کرده
نگران شد اما آرامش خودشو حفظ کرد
ات:یونا؟مامانی؟
خوبی؟
خیلی کیف میده مامانو ناراحت کنی نه؟😅
اگه به تو خوش میگذره باید اعتراف کنم واسه من خیلی سخته
میدونم حالت خوب نیست
اشکالی نداره عزیز مامان
یه اشتباه بود
آدما مجازن اشتباه کنن
تو هم آدمی....البته آدم که نه....فرشته ای.....
۳.۰k
۲۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.