★گربه ی کوچک من★
★گربهی کوچک من★
★𝗠𝘆 𝗹𝗶𝘁𝘁𝗹𝗲 𝗰𝗮𝘁★
پارت ⑥
«فردا صبح»
"جونگکوک"
از خواب بیدار شدم و دوش گرفتم
برای مدرسه اماده شدم و برای یوری صبحانه درست کردم
_یوریییییی بیدار شو صبحونه
یهویی با یه دختر قد کوتاه و گوگولی مواجه شدم
_ام...دمت
+میدونم...
گوشای گوربا ایش،دمش،موهای شلختهش،لباس من که براش بزرگ بود و داشت میوفتاد،لپای قرمزش،صورت خوابالوش...
خیلی کیوتهههه
+جایی میری؟
_دارم میرم مدرسه
+باشه...
و خودشو انداخت رو کاناپه
+خدافظظظظظ
_یاااا انقد نخواب
+تا از مدرسه بیای بیکارم..
_بخدا اگه بیام ببینم خوابی....
«مدرسه»
وارد مدرسه شدم و مثل همیشه دخترا دورم جمع شدن
ازین وضعیت خوشم نمیاد
(علامت پسرارو با ~ نشون میدم)
~هیییی پسرکلی کشته مرده داریا
_ولم کن هیونگگگگ
~یاااااااااااا تو از کی رفتی سراغ این کارا؟
_کدوم کارا؟
~خودتو نزن به اون راه همه چیو از نونا شنیدیم
_لونا شیییییییییییییییییییی~~~~~
~بچه ها ریدیم فرار
_وایسین پدصگاااااااااا
«سر کلاس»
اهههه از ریاضی خسته شدم
دلم برای یوری تنگ شده
~پیس پیس جونگکوکا
_چیه؟(اروم)
~میای شش تایی مدرسه رو بپیچونیم؟
_ارهههه
~زنگ ناهار پشت مدرسه میبینمت
_اوکیه
«زنگ ناهار»
با پسرا رفتیم پشت مدرسه و دونه دونه از دیوار رفتیم بالا
~بیاین!!!
از دیوار رفتیم پایین که اتفاقی یوری رو دیدم...
هودی بنفش منو پوشیده بود و جلوی مدرسهمون داشت دوکبوکی میخورد
_یوری؟..
+عه،جونگکوکا!منتظرت بودم،ولی الان زنگ ناهارتون نیست؟ دو ساعت دیگه تعطیل میشین،چرا این ساعت بیرونی؟ به اوپا بگم؟
_کدوم اوپا؟
+جیهوپ اوپا و لونا اونی!
_چیییی؟؟
+قبل از اینکه طلسم شم بهترین دوستام بودن
~جی کی بیا دیگه
_بچه ها نونا و هیونگ قراره بیان اینجا باید ازینجا محو شیم...
★𝗠𝘆 𝗹𝗶𝘁𝘁𝗹𝗲 𝗰𝗮𝘁★
پارت ⑥
«فردا صبح»
"جونگکوک"
از خواب بیدار شدم و دوش گرفتم
برای مدرسه اماده شدم و برای یوری صبحانه درست کردم
_یوریییییی بیدار شو صبحونه
یهویی با یه دختر قد کوتاه و گوگولی مواجه شدم
_ام...دمت
+میدونم...
گوشای گوربا ایش،دمش،موهای شلختهش،لباس من که براش بزرگ بود و داشت میوفتاد،لپای قرمزش،صورت خوابالوش...
خیلی کیوتهههه
+جایی میری؟
_دارم میرم مدرسه
+باشه...
و خودشو انداخت رو کاناپه
+خدافظظظظظ
_یاااا انقد نخواب
+تا از مدرسه بیای بیکارم..
_بخدا اگه بیام ببینم خوابی....
«مدرسه»
وارد مدرسه شدم و مثل همیشه دخترا دورم جمع شدن
ازین وضعیت خوشم نمیاد
(علامت پسرارو با ~ نشون میدم)
~هیییی پسرکلی کشته مرده داریا
_ولم کن هیونگگگگ
~یاااااااااااا تو از کی رفتی سراغ این کارا؟
_کدوم کارا؟
~خودتو نزن به اون راه همه چیو از نونا شنیدیم
_لونا شیییییییییییییییییییی~~~~~
~بچه ها ریدیم فرار
_وایسین پدصگاااااااااا
«سر کلاس»
اهههه از ریاضی خسته شدم
دلم برای یوری تنگ شده
~پیس پیس جونگکوکا
_چیه؟(اروم)
~میای شش تایی مدرسه رو بپیچونیم؟
_ارهههه
~زنگ ناهار پشت مدرسه میبینمت
_اوکیه
«زنگ ناهار»
با پسرا رفتیم پشت مدرسه و دونه دونه از دیوار رفتیم بالا
~بیاین!!!
از دیوار رفتیم پایین که اتفاقی یوری رو دیدم...
هودی بنفش منو پوشیده بود و جلوی مدرسهمون داشت دوکبوکی میخورد
_یوری؟..
+عه،جونگکوکا!منتظرت بودم،ولی الان زنگ ناهارتون نیست؟ دو ساعت دیگه تعطیل میشین،چرا این ساعت بیرونی؟ به اوپا بگم؟
_کدوم اوپا؟
+جیهوپ اوپا و لونا اونی!
_چیییی؟؟
+قبل از اینکه طلسم شم بهترین دوستام بودن
~جی کی بیا دیگه
_بچه ها نونا و هیونگ قراره بیان اینجا باید ازینجا محو شیم...
۴.۷k
۲۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.