دوپارتی یونگی
رف سمت ات و دست اتو محکم گرفتو از اونجا کشید بیرون اتم که حسابی ترسیده بود گف
ات: یونگی من.
یونگی: فقط خفه شو عوضی (عربده)
اتم دیگ حرفی نزد یونگی با تمام سرعت گاز میداد اتم که دیگ واقعا قلبش داشت از سینش میزد بیرون گف
ات: یونگی تروخداا اروم تر
یونگی: ببند دهنتوو ( داد)
و سریع تر گاز داد و بلاخره سالم رسیدن عمارت یونگی دست اتو کشید و انداختش رو تخت و اسمات
پایان فلش بک
ات ویو
خب دیگ دیر شد برم پایین صبحونه بخورم ات رفت پایین و دید یونگی حتا تو صورتش نگاه هم نمیکنه پس رف پایین پای یونگی نشست و گفت
ات: یونگی من معذرت میخام ببخشید که رفتم بار هق قول میدم تکرار نشه الانم هق تروخدا باهام حرف بزن
یونگی که واقعا دلش به حال ات سوخته بود بغلش کردو گف
یونگی: ایندفه رو بخشیدم دیگ تکرار نشه
ات: چشمم؛ دوست دارم پیشیم
یونگی: منم دوست دارم کیتن
ات: یونگی من.
یونگی: فقط خفه شو عوضی (عربده)
اتم دیگ حرفی نزد یونگی با تمام سرعت گاز میداد اتم که دیگ واقعا قلبش داشت از سینش میزد بیرون گف
ات: یونگی تروخداا اروم تر
یونگی: ببند دهنتوو ( داد)
و سریع تر گاز داد و بلاخره سالم رسیدن عمارت یونگی دست اتو کشید و انداختش رو تخت و اسمات
پایان فلش بک
ات ویو
خب دیگ دیر شد برم پایین صبحونه بخورم ات رفت پایین و دید یونگی حتا تو صورتش نگاه هم نمیکنه پس رف پایین پای یونگی نشست و گفت
ات: یونگی من معذرت میخام ببخشید که رفتم بار هق قول میدم تکرار نشه الانم هق تروخدا باهام حرف بزن
یونگی که واقعا دلش به حال ات سوخته بود بغلش کردو گف
یونگی: ایندفه رو بخشیدم دیگ تکرار نشه
ات: چشمم؛ دوست دارم پیشیم
یونگی: منم دوست دارم کیتن
۵.۱k
۲۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.