عذاب عاشقانه PT1
تینا +
مینهو _
جینا ×
اون وو /
بابای تینا //
+ اما بابا من نمیخوام شوهر کنم ، من به همین زندگی راضی هستم لطفا هر کاری بگی میکنم
// منو ببخش اما نمیشه من تو رو فروختم و تا دوساعت دیگه میاد دنبالت برو آماده شو
[ تینا به پای باباش افتاد ]
+ چرا ؟ چرا !؟ اینکارو میکنی ؟ ، پول نیاز داشتی؟! اگر نیاز داشتی به خودم میگفتی... ( بغضش پوکید ) تا کار کنم و بهت پول بدم چرا اینکارو کردی ؟؟ من نمیبخشمت بابا
// حرف مفت نزن تینا تو کی میتونستی 500 هزار وون بهم بدی خودتم میکشتی نمیتونستی
[ تینا گریه کنان میره اتاقش و لباساشو جمع میکنه ]
_ سلام ( تعظیم کرد ) کجاست؟
// سلام بیا تو اماده شده
_ بهش گفتین ؟
// هنوز نه اما نمیخوام بدونه یا خودت بهش بگو یا اصلا نگو
+ بابا من باید با این برم ؟ ( با بغض )
// اره ، خوشبخت بشی
+ چیزی که زوری باشه ادمو خوشبخت نمیکنه
_ خیله خب بریم
+ بابا خوب غذا بخور و دیگه تو قمار نرو
....
مینهو _
جینا ×
اون وو /
بابای تینا //
+ اما بابا من نمیخوام شوهر کنم ، من به همین زندگی راضی هستم لطفا هر کاری بگی میکنم
// منو ببخش اما نمیشه من تو رو فروختم و تا دوساعت دیگه میاد دنبالت برو آماده شو
[ تینا به پای باباش افتاد ]
+ چرا ؟ چرا !؟ اینکارو میکنی ؟ ، پول نیاز داشتی؟! اگر نیاز داشتی به خودم میگفتی... ( بغضش پوکید ) تا کار کنم و بهت پول بدم چرا اینکارو کردی ؟؟ من نمیبخشمت بابا
// حرف مفت نزن تینا تو کی میتونستی 500 هزار وون بهم بدی خودتم میکشتی نمیتونستی
[ تینا گریه کنان میره اتاقش و لباساشو جمع میکنه ]
_ سلام ( تعظیم کرد ) کجاست؟
// سلام بیا تو اماده شده
_ بهش گفتین ؟
// هنوز نه اما نمیخوام بدونه یا خودت بهش بگو یا اصلا نگو
+ بابا من باید با این برم ؟ ( با بغض )
// اره ، خوشبخت بشی
+ چیزی که زوری باشه ادمو خوشبخت نمیکنه
_ خیله خب بریم
+ بابا خوب غذا بخور و دیگه تو قمار نرو
....
۱.۶k
۲۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.