₱₳Ɽ₮①
₱₳Ɽ₮①
ا.ت ویو
《آقای نخستوزیر شما به مردم اطمینان میدین که با آرامش زندگی کنن
¤ما هنوز هیچ سر نخی پیدا نکردیم و فقط و فقط ی سر نخ داریم زر سفید که آغشته به خونه به همین دلیل این قاتل رو سعی میکنیم پیدا کنیم
《خب مردم دنبا........
دیگه کم کم حوصلم داشت سر میرفت پس ایده دادم بریم یه سر مغازهتا من بخوام حاضر شم ی ساعت طول ميکشه پس از یک ساعت قبل حاضر شدم
کوک در عرض یک صدم ثانیه حاضر شده ولی حیف که جورابش رو گم کرده بود
+ حاضری
_ آره نه.....جورابم اون لنگش نی
+ بگرد پیدا میکنی...بدووووو دیر شد
_ پیدایش کردم بریم
+ با ماشین میای یا موتور خودت
_ حال ندارم با تو میام
+ من میرونم
_ باشههههه چه بهتر من
+ زهر ماست...کر شدم
تو راه حرفی بینمون رد و بدل نشد که من وسط راه بحث رو باز کردم
+ کوکی میگم
_ بگو
+ اگه سه روز بیشتر زنده باشی چی کار میکنی
_ کل اون سه روز رو با تو وقت میگذرونم......خودت
+ خب کل اون سه روز رو پیشتو میخوابم
_ تو از داداشت بدتری که
همینجوری حرف میزدم که بلخره رسیدیم رفتیم تو لباسامون رو عوض کردیم که اولین مشتری خانم چوی بود اون زنه پیری بود که کل محل بهش میگفتن آجوما چون خیلی مهربونه از گلا یی که تازه آوردم برداشت و رفت دقیقا همون لحظه کوک اومد
_ گوشی باهات کار داره
+ کیه
_ تهیونگ
+ کار مشتری رو را بنداز من رفتم
اصلا حوصله ته رو نداشتم پس خیلی سریع جمعش کردم
+ بَه سلام هیونگ
- ببخشید میتونم سفارش بدم
+ بله بفرمایید
- یه گل زر سفید که باید بره سر زمین
+ چشم همین الان میخواین
- نه خیلی عجلهای نیست
+ باشه ارسال میشه
- ممنون
ا.ت ویو
《آقای نخستوزیر شما به مردم اطمینان میدین که با آرامش زندگی کنن
¤ما هنوز هیچ سر نخی پیدا نکردیم و فقط و فقط ی سر نخ داریم زر سفید که آغشته به خونه به همین دلیل این قاتل رو سعی میکنیم پیدا کنیم
《خب مردم دنبا........
دیگه کم کم حوصلم داشت سر میرفت پس ایده دادم بریم یه سر مغازهتا من بخوام حاضر شم ی ساعت طول ميکشه پس از یک ساعت قبل حاضر شدم
کوک در عرض یک صدم ثانیه حاضر شده ولی حیف که جورابش رو گم کرده بود
+ حاضری
_ آره نه.....جورابم اون لنگش نی
+ بگرد پیدا میکنی...بدووووو دیر شد
_ پیدایش کردم بریم
+ با ماشین میای یا موتور خودت
_ حال ندارم با تو میام
+ من میرونم
_ باشههههه چه بهتر من
+ زهر ماست...کر شدم
تو راه حرفی بینمون رد و بدل نشد که من وسط راه بحث رو باز کردم
+ کوکی میگم
_ بگو
+ اگه سه روز بیشتر زنده باشی چی کار میکنی
_ کل اون سه روز رو با تو وقت میگذرونم......خودت
+ خب کل اون سه روز رو پیشتو میخوابم
_ تو از داداشت بدتری که
همینجوری حرف میزدم که بلخره رسیدیم رفتیم تو لباسامون رو عوض کردیم که اولین مشتری خانم چوی بود اون زنه پیری بود که کل محل بهش میگفتن آجوما چون خیلی مهربونه از گلا یی که تازه آوردم برداشت و رفت دقیقا همون لحظه کوک اومد
_ گوشی باهات کار داره
+ کیه
_ تهیونگ
+ کار مشتری رو را بنداز من رفتم
اصلا حوصله ته رو نداشتم پس خیلی سریع جمعش کردم
+ بَه سلام هیونگ
- ببخشید میتونم سفارش بدم
+ بله بفرمایید
- یه گل زر سفید که باید بره سر زمین
+ چشم همین الان میخواین
- نه خیلی عجلهای نیست
+ باشه ارسال میشه
- ممنون
۱.۷k
۲۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.