فیک green heod love
~♡ green heod love ♡~
جیهوپ ویو
اومدم از اتاق بیرون که نامجون اومد پیشم
( از این به بعد فقط برای یونشی و جیهوپ علامت میزارم دیگه بقیه شخصیت ها علامت ندارن اونا رو با اسم مینویسم )
نامی : یونشی رو بیدار کن باید بریم جلسه طرف گفته یه هفته وقت داریم تا یونشی بره جنگل سوهاناوا !
_ رفتم یونشی رو بیدار کردم و بیرون اتاق منتظرش موندم که اومد بیرون ولی سرشو انداخته بود پائین
_ یونشی چیزی شده؟
+ راستشو بخای حس خوبی به این ماموریت ندارم
_ رفتیم سر جلسه. من روبروی یونشی نشسته بودم که متوجه شدم حالش بده که بلههه
درست فکر کردم! یونشی دستشو گذاشت روی دهنش و دوید سمت سرویس بهداشتی ! منم رفتم پیشش که ببینم حالش چطوره
_ یونشی حالت خوبه؟
+ آره ( لبخند ) برگردیم سر جلسه
_ برگشتیم سر جلسه و از خانم آن جو هه معذرت خاستیم
^^یک ساعت بعد^^
یونشی ویو
بلند شدم و رفتم تو پارکینگ . امروز ماشین نیاورده بودم و باید راه رو پیاده میرفتم ولی همین که اومدم از پارکینگ خارج بشم دست و پام سست شد و احساس کردم افتادم تو بغل یه شخص و دیگه سیاهی........................
جیهوپ ویو
داشتم میرفتم سمت ماشینم که برگردم خونه ولی متوجه شدم یونشی داره دم ورودی پارکینگ بیهوش میشه که رفتم گرفتمش
چنتا تکونش دادم ولی بیدار نشد
بردمش بیمارستان که کم کم به هوش اومد
رفتم برگه ی ترخیصش رو گرفتم و یونشی رو رسوندم خونش
_ مطمئنی حالت خوبه ؟ اگه حالت خوب نباشه نمیتونی بیای ماموریت هااا
+ نه بابااا حالم خوبه
_ باشه ...پس....مراقب خودت باش سانشاین ! [ ادمین : ژژژژووننن🤣]
یونشی ویو
سریع رفتم تو خونه و درو بستم و خودمو رو مبل چرمی انداختم
به وضوح میتونستم قرمز شدن لپام رو احساس کنم ...بهم گفت سانشاین عععععرررررررررررر
شرایط پارت بعدی
۷ لایک
۷ کامنت
جیهوپ ویو
اومدم از اتاق بیرون که نامجون اومد پیشم
( از این به بعد فقط برای یونشی و جیهوپ علامت میزارم دیگه بقیه شخصیت ها علامت ندارن اونا رو با اسم مینویسم )
نامی : یونشی رو بیدار کن باید بریم جلسه طرف گفته یه هفته وقت داریم تا یونشی بره جنگل سوهاناوا !
_ رفتم یونشی رو بیدار کردم و بیرون اتاق منتظرش موندم که اومد بیرون ولی سرشو انداخته بود پائین
_ یونشی چیزی شده؟
+ راستشو بخای حس خوبی به این ماموریت ندارم
_ رفتیم سر جلسه. من روبروی یونشی نشسته بودم که متوجه شدم حالش بده که بلههه
درست فکر کردم! یونشی دستشو گذاشت روی دهنش و دوید سمت سرویس بهداشتی ! منم رفتم پیشش که ببینم حالش چطوره
_ یونشی حالت خوبه؟
+ آره ( لبخند ) برگردیم سر جلسه
_ برگشتیم سر جلسه و از خانم آن جو هه معذرت خاستیم
^^یک ساعت بعد^^
یونشی ویو
بلند شدم و رفتم تو پارکینگ . امروز ماشین نیاورده بودم و باید راه رو پیاده میرفتم ولی همین که اومدم از پارکینگ خارج بشم دست و پام سست شد و احساس کردم افتادم تو بغل یه شخص و دیگه سیاهی........................
جیهوپ ویو
داشتم میرفتم سمت ماشینم که برگردم خونه ولی متوجه شدم یونشی داره دم ورودی پارکینگ بیهوش میشه که رفتم گرفتمش
چنتا تکونش دادم ولی بیدار نشد
بردمش بیمارستان که کم کم به هوش اومد
رفتم برگه ی ترخیصش رو گرفتم و یونشی رو رسوندم خونش
_ مطمئنی حالت خوبه ؟ اگه حالت خوب نباشه نمیتونی بیای ماموریت هااا
+ نه بابااا حالم خوبه
_ باشه ...پس....مراقب خودت باش سانشاین ! [ ادمین : ژژژژووننن🤣]
یونشی ویو
سریع رفتم تو خونه و درو بستم و خودمو رو مبل چرمی انداختم
به وضوح میتونستم قرمز شدن لپام رو احساس کنم ...بهم گفت سانشاین عععععرررررررررررر
شرایط پارت بعدی
۷ لایک
۷ کامنت
۴.۰k
۰۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.