شاید برا شما هم اتفاق افتاده
امروز با مامانم رفتم بیرون برای خرید اونجا یه ۲ تا مرد بودن همش به من نگاه میکردن مغازه یکم کوچیک بود .. واقعا ترسیده بودم هی از پشت سر من باهام میومدن .. واقعا ترسیده بودم جوری که دستام و پاهام داشت میلرزید .. نمیدونستم چیکار کنم .. به مامانم گفتم من برم تو ماشین بشینم خسته شدم ... مامانم گفت نه نرو بیا کمکم کن منم چیزی نگفتم داشتیم خرید میکردیم که اون دوتا داشتن در مورد من صحبت میکردن داشتن میگفتن بیا ازش شماره بگیریم ( برای خودنمایی نمیگم ، واقعا گفتن ).. واقعا دیگه داشتم میلرزیدم از ترس دیگه نمیتونستم ....
تا اینکه خریدامونو حساب کردیم رفتیم تو ماشین نشستیم ولی هنوزم داشتم میلرزیدم واقعا داشت گریم میومد
میخوام یه چیزی بگم برای دخترای پیج اینکه اگر تو همچین مواقعی براتون پیش اومد اصلا نگران نباشین و خونسردی تون رو حفظ کنین من خودم واقعا خیلی ترسیده بودم .. ولی نترسید
و برای پسرای پیج اینکه اون دخترایی که سن کمی دارن و واقعا برای اینکه بخواین اذیتشون کنین اینکارو میکنین واقعا متاسفم اون مردایی که به من نگاه میکرد حداقل ۲۰ ۲۱ سال از من بزرگتر بودن واقعا تو شرایط بدی بودم و نمیتونستم کاری بکنم
و اینکه التماستون میکنم چشتون دنبال ناموس مردم نباشه .. و هول نباشین ..
و اینکه من از لمس کردن متنفرم و حتی به بابام هم اجازه نمیدم بغلم کنه شاید بنظرتون مسخره باشه ولی من اجازه همچین کاری رو به کسی نمیدم شاید حالا به بابام دادم ولی به مرد دیگه نمیدم حتی به عموم ..... و کلا شاید شوخی کنم ولی واقعا خیلی ترسیده بودم امیدوارم همچین اتفاقی براتون نیفته و شاید به حرفم گوش ندین ... ولی تو این سن کم با پسر نگردید براتون زوده حالا که به من ربطی نداره ولی لطفاً تو این سن و تو این دوره زمونه به کسی دل نبندین حالا به من ربطی نداره
تا اینکه خریدامونو حساب کردیم رفتیم تو ماشین نشستیم ولی هنوزم داشتم میلرزیدم واقعا داشت گریم میومد
میخوام یه چیزی بگم برای دخترای پیج اینکه اگر تو همچین مواقعی براتون پیش اومد اصلا نگران نباشین و خونسردی تون رو حفظ کنین من خودم واقعا خیلی ترسیده بودم .. ولی نترسید
و برای پسرای پیج اینکه اون دخترایی که سن کمی دارن و واقعا برای اینکه بخواین اذیتشون کنین اینکارو میکنین واقعا متاسفم اون مردایی که به من نگاه میکرد حداقل ۲۰ ۲۱ سال از من بزرگتر بودن واقعا تو شرایط بدی بودم و نمیتونستم کاری بکنم
و اینکه التماستون میکنم چشتون دنبال ناموس مردم نباشه .. و هول نباشین ..
و اینکه من از لمس کردن متنفرم و حتی به بابام هم اجازه نمیدم بغلم کنه شاید بنظرتون مسخره باشه ولی من اجازه همچین کاری رو به کسی نمیدم شاید حالا به بابام دادم ولی به مرد دیگه نمیدم حتی به عموم ..... و کلا شاید شوخی کنم ولی واقعا خیلی ترسیده بودم امیدوارم همچین اتفاقی براتون نیفته و شاید به حرفم گوش ندین ... ولی تو این سن کم با پسر نگردید براتون زوده حالا که به من ربطی نداره ولی لطفاً تو این سن و تو این دوره زمونه به کسی دل نبندین حالا به من ربطی نداره
۹.۵k
۰۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.