Part1
Part1
هفت مافیا ـ...
ات:(علامت ات _ )
های من کیم ات هستم 18 سالمه و تو ایتالیا زندگی میکنم
و دانشجو رشته ورزش هستم و میلیاردرم وقتی 15 سالم بود پدر مادرمو طی حوادسی از دست دادم و عموم قبل مرگش منو فرستاد ایتالیا تا خوب زندگی کنم
یه روز فاکی دیگه رو با آلارم گوشی از خواب بلند شدم ساعت 5 صبح بود پتو رو زدم کنار و به سمت. Wc. رفتم و کارای لازمم رو انجام دادم امروز قرار بود به مدرسه جدید برم دروغ چرا ولی برام مهم نبود
صبحانه خوردم و آماده شدم و با اعتماد به نفس کامل سوار ماشینم شدم
و راه افتادم به سمت لوکیشن مدرسه تو رو راه ک بودم یه دختر مدرسه ای دیدم بنظر دانشجوی همون مدرسه بود ولی چرا با پا میره مدرسه از اینجا خیلی دوره
عثن به من چه
ولی فضولم ماشینو زدم کنار و شیشه رو دادم پایین
هی دختر چرا پیاده میری؟
*مث تو ماشین ندارم
_ سوار میشی؟
*خفتم نمیکنی که؟
_ بله من تروریستم یاع یاع
*نمک
_ سوار شو وگرنه رفتم
*باش سوار میشم
_ سوار ماشین شد بنظر فقیر میومد چون کفشاش و لباساش نو نبودن به من چه
معرفی نمیکنی؟
*های من هان یونا هستم اهل کره هستم
فکر کنم همسن باشیم 😊
_ منم کیم ات هستم کره ای هستم
خوشم
چی شد اومدی ایتالیا
*خب مامانم منو فرستاد اینجا تا موفق و پولدار بشم
_ اها خوبه ( دلم یکم براش سوخت چطوره کمکش کنم... نه ات ساده نباش... ولش)
چندمین بعد
_ خیلی خب رسیدیم مدرسه
*وایییییی
_ چی شدهه؟
*چقدر مدرسه قشنگ و بزرگه
_زهره ترک شدم برو داخل من بعدت میام
*باش مرسی ک رسوندیم😊
_ خواهش
و رفت
این دختره خیلی سادست ولی محربون کیوته
از ماشین پیاده شدم همه چشا رو من بود
×وایییی دختره چقدر خوشگله
°پولدارم هست
! جذابمممم هست
.....
_ و اره خلاصه چقد زر میزنن به راهم ادامه دادم و رفتم تو کلاسم همه صندلی ها پر بود بجز بغل دست یونا
رفتم اونجا نشستم
*اخ جون بغل دستی
_ اها
چندمین بعد کلاس شروع شد خیلی کلاس کسل کننده ای بود حواسم به درس نبود و به پنجره خیره شده بودم ک نمیدونم کی کلاس تموم شد
زنگ ک خورد بلند شدم رفتم سرویس بهداشتی تو دستشویی بودم که به چیزی شنیدم
°اون دختر دهاتی رو دیدی یونا رو میگم
اونو بردن وسط حیاط کتک بزنن
× خخخخ
_ سریع از دستشویی اومدم بیرون در رو محکم کوبیدم و سریع رفتم وسط حیاط بدبخت یونا رو انداخته بودن وسط و کتکش میزدند
یهو یه دادی زدم که کل مدرسه به سمتم برگشتن
حرومزادههههههه هااااااا
حمایت کنید 🙂
هفت مافیا ـ...
ات:(علامت ات _ )
های من کیم ات هستم 18 سالمه و تو ایتالیا زندگی میکنم
و دانشجو رشته ورزش هستم و میلیاردرم وقتی 15 سالم بود پدر مادرمو طی حوادسی از دست دادم و عموم قبل مرگش منو فرستاد ایتالیا تا خوب زندگی کنم
یه روز فاکی دیگه رو با آلارم گوشی از خواب بلند شدم ساعت 5 صبح بود پتو رو زدم کنار و به سمت. Wc. رفتم و کارای لازمم رو انجام دادم امروز قرار بود به مدرسه جدید برم دروغ چرا ولی برام مهم نبود
صبحانه خوردم و آماده شدم و با اعتماد به نفس کامل سوار ماشینم شدم
و راه افتادم به سمت لوکیشن مدرسه تو رو راه ک بودم یه دختر مدرسه ای دیدم بنظر دانشجوی همون مدرسه بود ولی چرا با پا میره مدرسه از اینجا خیلی دوره
عثن به من چه
ولی فضولم ماشینو زدم کنار و شیشه رو دادم پایین
هی دختر چرا پیاده میری؟
*مث تو ماشین ندارم
_ سوار میشی؟
*خفتم نمیکنی که؟
_ بله من تروریستم یاع یاع
*نمک
_ سوار شو وگرنه رفتم
*باش سوار میشم
_ سوار ماشین شد بنظر فقیر میومد چون کفشاش و لباساش نو نبودن به من چه
معرفی نمیکنی؟
*های من هان یونا هستم اهل کره هستم
فکر کنم همسن باشیم 😊
_ منم کیم ات هستم کره ای هستم
خوشم
چی شد اومدی ایتالیا
*خب مامانم منو فرستاد اینجا تا موفق و پولدار بشم
_ اها خوبه ( دلم یکم براش سوخت چطوره کمکش کنم... نه ات ساده نباش... ولش)
چندمین بعد
_ خیلی خب رسیدیم مدرسه
*وایییییی
_ چی شدهه؟
*چقدر مدرسه قشنگ و بزرگه
_زهره ترک شدم برو داخل من بعدت میام
*باش مرسی ک رسوندیم😊
_ خواهش
و رفت
این دختره خیلی سادست ولی محربون کیوته
از ماشین پیاده شدم همه چشا رو من بود
×وایییی دختره چقدر خوشگله
°پولدارم هست
! جذابمممم هست
.....
_ و اره خلاصه چقد زر میزنن به راهم ادامه دادم و رفتم تو کلاسم همه صندلی ها پر بود بجز بغل دست یونا
رفتم اونجا نشستم
*اخ جون بغل دستی
_ اها
چندمین بعد کلاس شروع شد خیلی کلاس کسل کننده ای بود حواسم به درس نبود و به پنجره خیره شده بودم ک نمیدونم کی کلاس تموم شد
زنگ ک خورد بلند شدم رفتم سرویس بهداشتی تو دستشویی بودم که به چیزی شنیدم
°اون دختر دهاتی رو دیدی یونا رو میگم
اونو بردن وسط حیاط کتک بزنن
× خخخخ
_ سریع از دستشویی اومدم بیرون در رو محکم کوبیدم و سریع رفتم وسط حیاط بدبخت یونا رو انداخته بودن وسط و کتکش میزدند
یهو یه دادی زدم که کل مدرسه به سمتم برگشتن
حرومزادههههههه هااااااا
حمایت کنید 🙂
۳.۰k
۰۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.