p①
p①
ویو بورام
امروز صبح از خواب بیدار شدم
من آدم پر انرژی ای ام و بخاطر همین پر انرژی بودنم همه دوستم دارن
رفتم دستشویی کارای لازمو انجام دادم صورتمو شستم
و روتینم و انجام دادم بعد از پوشیدن فرمم موهامو از بالا بستم
و رفتم پایین
جین: سلام دخترم صبح بخیر
بورام: سلام بابایی صبح توهم بخیر
نشستم ک
بورام: بابایی دخترت هفته ی دیگه ۱۶سالش میشه
ک بابام ب لحظه مکث کرد....
ویو جین
ک با حرفی ک بورام زد خشکم زد
جیهوپ بزودی میاد اینجا
ویو راوی♡
وقتی بورام۶ ساله بود
جیهوپ عاشق بورام میشه و اونوقت جین وضع مالی بدی داشته و زنشم ازش طلاق گرفته پس جیهوپ کمک میکنه و میگه ک توی سن ۱۶ میاد و با بورام ازدواج میکنه
بورام: بابا!
جین: ام... ارعع فکر کردی یادم رفته پیشی کوچولو(دانلود از این باباها)
رفتم مدرسه مایه اکیپیم
یه اکیپ شیش نفره سه پسرو سه دختر
۱-من
۲-یونا
۳-هانول
۴-بکهیونگ
۵-فیلیکیس
۶-تهیونگ(فقط اسمشه ن چهره و...هیچی شباهتی ندارن فیلیکس و بکهیونگ هم همینطور)
ما اکیپ پایه و باحالی هستیممم
رسیدم مدرسه و با همه ی بچه ها جلوی در مواجه شدم ک منتظر من بودم
بورام: سلام کره خراااااا
فیلیکس: بوزینمون اومددددد
هانول: سوسککککک حمومییییییی
و رفتیم داخل زنگ آخر خورد و اومدیم بیرون
ک یه آقا با تیپ مشکی خیلی خوش قیافه بود عینک دودی زده بود و پشتشو ب ماشین مشکیش تکیه داده بود
با بچه ها از کنارش رد شدیم
ک گفت
جیهوپ: خانم بورام؟!
بورام: بله شما؟!
جیهوپ: پدرتون گفتن بیام دنبالتون
ن ممنون ب بابام بگید میرم شهر بازی
جیهوپ: باشه
گفتم حتما فرستاده دنبالم
بعد شهربازی همه رفتیم خونه ما بچها ب بابام سلام کردن و رفتیم توی اتاقم
بازی میکردیم و میخندیدیم ک من باختم و همه داشتن قلقلم میدادن ک اون آقاهه اومد توی اتاقم
یهو رنگش پرید
(اینا از اون اکیپ باحالان ک هیچی و رعایت نمیکنن دامنای دخترا کوتاه و پسرا هم کروات اینا شونو ی جوری میبندن🤌🏻😂)
نگاهی ب دستش کردم ک رگاش بیرون زده بود آخه چرا
بعد همه بچها ماماناشون زنگ زدن و دعوا.... و رفتن خونه هاشون
منم رفتم پاینن
خ
م
ا
ر
ی
حمایتت بیبی هام؟! 🤌🏻🫂
حمایت شما انرژی من🍫
شرطا:
کامنت: ۱٠
لایک: ۱٠
فالوور: ۱٠٠
ویو بورام
امروز صبح از خواب بیدار شدم
من آدم پر انرژی ای ام و بخاطر همین پر انرژی بودنم همه دوستم دارن
رفتم دستشویی کارای لازمو انجام دادم صورتمو شستم
و روتینم و انجام دادم بعد از پوشیدن فرمم موهامو از بالا بستم
و رفتم پایین
جین: سلام دخترم صبح بخیر
بورام: سلام بابایی صبح توهم بخیر
نشستم ک
بورام: بابایی دخترت هفته ی دیگه ۱۶سالش میشه
ک بابام ب لحظه مکث کرد....
ویو جین
ک با حرفی ک بورام زد خشکم زد
جیهوپ بزودی میاد اینجا
ویو راوی♡
وقتی بورام۶ ساله بود
جیهوپ عاشق بورام میشه و اونوقت جین وضع مالی بدی داشته و زنشم ازش طلاق گرفته پس جیهوپ کمک میکنه و میگه ک توی سن ۱۶ میاد و با بورام ازدواج میکنه
بورام: بابا!
جین: ام... ارعع فکر کردی یادم رفته پیشی کوچولو(دانلود از این باباها)
رفتم مدرسه مایه اکیپیم
یه اکیپ شیش نفره سه پسرو سه دختر
۱-من
۲-یونا
۳-هانول
۴-بکهیونگ
۵-فیلیکیس
۶-تهیونگ(فقط اسمشه ن چهره و...هیچی شباهتی ندارن فیلیکس و بکهیونگ هم همینطور)
ما اکیپ پایه و باحالی هستیممم
رسیدم مدرسه و با همه ی بچه ها جلوی در مواجه شدم ک منتظر من بودم
بورام: سلام کره خراااااا
فیلیکس: بوزینمون اومددددد
هانول: سوسککککک حمومییییییی
و رفتیم داخل زنگ آخر خورد و اومدیم بیرون
ک یه آقا با تیپ مشکی خیلی خوش قیافه بود عینک دودی زده بود و پشتشو ب ماشین مشکیش تکیه داده بود
با بچه ها از کنارش رد شدیم
ک گفت
جیهوپ: خانم بورام؟!
بورام: بله شما؟!
جیهوپ: پدرتون گفتن بیام دنبالتون
ن ممنون ب بابام بگید میرم شهر بازی
جیهوپ: باشه
گفتم حتما فرستاده دنبالم
بعد شهربازی همه رفتیم خونه ما بچها ب بابام سلام کردن و رفتیم توی اتاقم
بازی میکردیم و میخندیدیم ک من باختم و همه داشتن قلقلم میدادن ک اون آقاهه اومد توی اتاقم
یهو رنگش پرید
(اینا از اون اکیپ باحالان ک هیچی و رعایت نمیکنن دامنای دخترا کوتاه و پسرا هم کروات اینا شونو ی جوری میبندن🤌🏻😂)
نگاهی ب دستش کردم ک رگاش بیرون زده بود آخه چرا
بعد همه بچها ماماناشون زنگ زدن و دعوا.... و رفتن خونه هاشون
منم رفتم پاینن
خ
م
ا
ر
ی
حمایتت بیبی هام؟! 🤌🏻🫂
حمایت شما انرژی من🍫
شرطا:
کامنت: ۱٠
لایک: ۱٠
فالوور: ۱٠٠
۲.۸k
۰۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.