ازدواج اجباری part4
*کوک ویو*
داشتم با خودم حرف میزدم که یهو مامان ات گفت بریم شام
ات هم از اونور گفت..
+چشم
همه رفتیم سر میز شام
م.ا: خب خب خب بچه ها میخوام یچیزی بهتون بگم...
+بله بفرمایید
م.ا ات و کوک باید باهم ازدواج کنید
+چییییییییی(غذا مرید گلوش)
_باشه
+چی چرا موافقی؟!
_چون من رو حرف بزرگترم حرف نمیزنم
+آره جون خودت..مامانننننننن چرا باید اینکارو کنیم؟
م.ا: برای سود شرکت بابات
+اوففففففف
&خاله میخوای به جاش باهاش ازدواج کنم(پوزخند)
+هاااااا؟!(ایندفعه آب پرید گلوش)
_خوبی؟
+آ..آره
&خب نظرتون؟
م.ا: عزیزم با هر کدوم که خودت راحتی ازدواج کن
+مامان ازدواج تا کیه؟
م.ا: تا ۲ سال
+واییییی نه چقدر زیاد
م.ا: حرف نزن غذاتو بخور
*کوک ویو*
وسطای غذا بودیم که یهو....
ببخشید که این چند وقت نزاشتم
سرم شلوغ بود
لایک:۱۲
داشتم با خودم حرف میزدم که یهو مامان ات گفت بریم شام
ات هم از اونور گفت..
+چشم
همه رفتیم سر میز شام
م.ا: خب خب خب بچه ها میخوام یچیزی بهتون بگم...
+بله بفرمایید
م.ا ات و کوک باید باهم ازدواج کنید
+چییییییییی(غذا مرید گلوش)
_باشه
+چی چرا موافقی؟!
_چون من رو حرف بزرگترم حرف نمیزنم
+آره جون خودت..مامانننننننن چرا باید اینکارو کنیم؟
م.ا: برای سود شرکت بابات
+اوففففففف
&خاله میخوای به جاش باهاش ازدواج کنم(پوزخند)
+هاااااا؟!(ایندفعه آب پرید گلوش)
_خوبی؟
+آ..آره
&خب نظرتون؟
م.ا: عزیزم با هر کدوم که خودت راحتی ازدواج کن
+مامان ازدواج تا کیه؟
م.ا: تا ۲ سال
+واییییی نه چقدر زیاد
م.ا: حرف نزن غذاتو بخور
*کوک ویو*
وسطای غذا بودیم که یهو....
ببخشید که این چند وقت نزاشتم
سرم شلوغ بود
لایک:۱۲
۴.۲k
۰۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.