عشقه دردسرسازp³
عشقه دردسرسازp³
فلیکس.
وارد کافه شدیم هان دو تا آیس امریکانو سفارش تازه نشسته بودیم که یه پسر اومد سر میزمون چان: سلام اسم من چانه میتونم اینجا بشینم؟ هان: حتما چان: مرسی
پیشمون نشست نمیدونم چرا ولی یه حس عجیبی داشتم حس معذب بودن چان: شما ها اسمتون چیه؟ هان: من هان جیسونگم میتونی هان صدام کنی چان: و تو؟ @ لی فلیکسم چان: خوشبختم هان: همچنین اول دبیرستان میخونی؟ چان: نه سوم هان: سوم دبیرستان؟!! چان: اره هان: ببخشید که باهاتون رسمی حرف نزدم چان: نیازی نیست به ساعت نگاه کردم یه دقیقه به زنگ مونده بود @ هان دیره بریم؟ هان: بریم خدافظ چان
هیونجین.
بعد اینکه اونا رفتن هیونگ برگشت پیشمون ~ چیشد؟ چان: چی میخواستی بشه؟! ای ان: بریم زنگ خورده چان: بریم از هم جدا شدیم و رفتیم سرکلاسامون کیمی اومد پیشمون کیمی: به نظر میاد درمورد اون دوتا کنجکاو شدین ای ان: من نه اما هیونجین هیونگ اره کیمی: میخوایین درموردشون بفهمم ~نه...
فلیکس.
وارد کافه شدیم هان دو تا آیس امریکانو سفارش تازه نشسته بودیم که یه پسر اومد سر میزمون چان: سلام اسم من چانه میتونم اینجا بشینم؟ هان: حتما چان: مرسی
پیشمون نشست نمیدونم چرا ولی یه حس عجیبی داشتم حس معذب بودن چان: شما ها اسمتون چیه؟ هان: من هان جیسونگم میتونی هان صدام کنی چان: و تو؟ @ لی فلیکسم چان: خوشبختم هان: همچنین اول دبیرستان میخونی؟ چان: نه سوم هان: سوم دبیرستان؟!! چان: اره هان: ببخشید که باهاتون رسمی حرف نزدم چان: نیازی نیست به ساعت نگاه کردم یه دقیقه به زنگ مونده بود @ هان دیره بریم؟ هان: بریم خدافظ چان
هیونجین.
بعد اینکه اونا رفتن هیونگ برگشت پیشمون ~ چیشد؟ چان: چی میخواستی بشه؟! ای ان: بریم زنگ خورده چان: بریم از هم جدا شدیم و رفتیم سرکلاسامون کیمی اومد پیشمون کیمی: به نظر میاد درمورد اون دوتا کنجکاو شدین ای ان: من نه اما هیونجین هیونگ اره کیمی: میخوایین درموردشون بفهمم ~نه...
۳.۱k
۰۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.