Part69
Part69
×ا/ت… .ا/تتتت.. نه بخدااا
+خفه شو
بیتا دستشو رو دهنش گذاشته بود تا صداش درنیاد ..
+دوباره… دوباره این کارو کردی ..
×نههه.. ا/ت من.. من فکر کردم توییی.. قسم میخورم ..
+ فقط ساکت شو… تروخدا… تروخدا برین گم شین..
بیتا: ا/ت…
از اتاق رفتم بیرون و کتمو از جا لباسی برداشتمو بدون اینکه کسی بفهمه از خونه خارج شدم ..
با اون پیراهن کوتاه فقط یه کت تو تنم بود ..نه روسری ای داشتم نه مانتویی.. هیچی… حالم از خودم و خانوادمو البته کوک بهم میخورد… یعنی اون موقع اونم با دیدن من تو اون وضع همچین حسی داشته?? دلم میخواد بمیرم ولی فراموش کنم…
مردم نگام میکردن اما من جز زمین زیر پام هیچی نمیدیدم ..
+یه ماشین جلوم نگه داشت ..با این فکر که تاکسیه سوار شدم
و درجا از زمین کنده شد ..تازه به خودم
*جووووون خانم کوچولووو.. از کانادا اومدین یا کالیفرنیااااا???
همه زدن زیر خنده
+خفه شو عوضی نگه دار…
**اوووووووو.. کجا با این عجله… عمرا بزارم هلویی مثل تو از دستمون در بره
+لعنتی دست کثیفتو به من نزن
*اون چیه تو دستش?? حلقست?? اون.. متاهله???
+ارهههه.. اگه دستت به من بخوره شوهرم پیدات میکنه
*ههه اگه شوهرت ادم درست و حسابی ای بود که تو الان با این وضع توماشین من نبودی…
+لعنتی نگه دار ..من.. من زن جئون جونگ کوک عضو بی تی اسم..
*اووووه اونا دیگه کدوم خرین?
+بزن گوگل خودت بخون
*هههه. این جوجه فکلی که حتی هنوز شوهرتم نیستتتتت
+بهت گفتم بهم دست نزنننننن
*معلومه اونور اب خیلی معروفی… از هیکلتم کاملا پیداست… از ترسیم که داری معلومه جدی جدی دختری
+عوضییییی ..خفه شووووووو
اروم گوشیمو روشن کردمو شماره کوک رو گرفتم
((جونگ کوک))
داشتم دیوونه میشدم… رفتم بیرون از اتاق
×مامان ا/ت کجاست?
مامان ا/ت: مگه با شما نبود…
×لعنتیییی… عوووووف
دستامو رو سرم فشار دادم و سمت بیتا رفتم اون که زبون منو نمیفهمید تو دستم گرفتمشو پرتش کردم
بابای ا/ت: کوک داری چه غلطی میکنی????
×بابا ا/ت… ا/ت کوووو???
بابک همه چیزو مو به مو تعریف کرد ..با شنیدن حرفاش بابای بیتا سیلی محکمی تو گوشش زد…
اهمیت ندادمو از خونه زدم بیرون باید پیداش میکردم… تو خیابونا سرگودون بودن که تلفنم زنگ خورد….ا/ت بود
×الوووووو… ا/ت… من توضی…..
+عوضیییییی… بهم دست نزن
×ا/ت..
+نکنننننن(جیغ زد)
×ا/تتت… کجایییییی???? لعنتی من نمیفهمممم چی میگی کره ای حرف بزننننننن
+کووووووووووووک
×جانمممم.. الان میام عشقم دارم میااام(کنترولی رو اشکام نداشتم )
رد یاب گوشیشو دنبال کردم… درسته که مست بودم ولی عقلم هنوز سرجاش بود
یکم بعد به خرابه ای رسیدم…
#loveme°•
×ا/ت… .ا/تتتت.. نه بخدااا
+خفه شو
بیتا دستشو رو دهنش گذاشته بود تا صداش درنیاد ..
+دوباره… دوباره این کارو کردی ..
×نههه.. ا/ت من.. من فکر کردم توییی.. قسم میخورم ..
+ فقط ساکت شو… تروخدا… تروخدا برین گم شین..
بیتا: ا/ت…
از اتاق رفتم بیرون و کتمو از جا لباسی برداشتمو بدون اینکه کسی بفهمه از خونه خارج شدم ..
با اون پیراهن کوتاه فقط یه کت تو تنم بود ..نه روسری ای داشتم نه مانتویی.. هیچی… حالم از خودم و خانوادمو البته کوک بهم میخورد… یعنی اون موقع اونم با دیدن من تو اون وضع همچین حسی داشته?? دلم میخواد بمیرم ولی فراموش کنم…
مردم نگام میکردن اما من جز زمین زیر پام هیچی نمیدیدم ..
+یه ماشین جلوم نگه داشت ..با این فکر که تاکسیه سوار شدم
و درجا از زمین کنده شد ..تازه به خودم
*جووووون خانم کوچولووو.. از کانادا اومدین یا کالیفرنیااااا???
همه زدن زیر خنده
+خفه شو عوضی نگه دار…
**اوووووووو.. کجا با این عجله… عمرا بزارم هلویی مثل تو از دستمون در بره
+لعنتی دست کثیفتو به من نزن
*اون چیه تو دستش?? حلقست?? اون.. متاهله???
+ارهههه.. اگه دستت به من بخوره شوهرم پیدات میکنه
*ههه اگه شوهرت ادم درست و حسابی ای بود که تو الان با این وضع توماشین من نبودی…
+لعنتی نگه دار ..من.. من زن جئون جونگ کوک عضو بی تی اسم..
*اووووه اونا دیگه کدوم خرین?
+بزن گوگل خودت بخون
*هههه. این جوجه فکلی که حتی هنوز شوهرتم نیستتتتت
+بهت گفتم بهم دست نزنننننن
*معلومه اونور اب خیلی معروفی… از هیکلتم کاملا پیداست… از ترسیم که داری معلومه جدی جدی دختری
+عوضییییی ..خفه شووووووو
اروم گوشیمو روشن کردمو شماره کوک رو گرفتم
((جونگ کوک))
داشتم دیوونه میشدم… رفتم بیرون از اتاق
×مامان ا/ت کجاست?
مامان ا/ت: مگه با شما نبود…
×لعنتیییی… عوووووف
دستامو رو سرم فشار دادم و سمت بیتا رفتم اون که زبون منو نمیفهمید تو دستم گرفتمشو پرتش کردم
بابای ا/ت: کوک داری چه غلطی میکنی????
×بابا ا/ت… ا/ت کوووو???
بابک همه چیزو مو به مو تعریف کرد ..با شنیدن حرفاش بابای بیتا سیلی محکمی تو گوشش زد…
اهمیت ندادمو از خونه زدم بیرون باید پیداش میکردم… تو خیابونا سرگودون بودن که تلفنم زنگ خورد….ا/ت بود
×الوووووو… ا/ت… من توضی…..
+عوضیییییی… بهم دست نزن
×ا/ت..
+نکنننننن(جیغ زد)
×ا/تتت… کجایییییی???? لعنتی من نمیفهمممم چی میگی کره ای حرف بزننننننن
+کووووووووووووک
×جانمممم.. الان میام عشقم دارم میااام(کنترولی رو اشکام نداشتم )
رد یاب گوشیشو دنبال کردم… درسته که مست بودم ولی عقلم هنوز سرجاش بود
یکم بعد به خرابه ای رسیدم…
#loveme°•
۵.۷k
۰۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.