پارت ۸
ته: از همسرتون جدا شدید
جمره: بله به دلیل خیانت ...... خب .... میشه بچه ها رو به یکی بسپرم؟
ته: بله .... منشی(باداد) مراقب بچه ها باش
بچه ها رو گرفت و رفت مراد هم زود تر رفت جمره می خواست بره که بازوشو گرفتم و آروم توی گوشش زمزمه کردم
ته: نزاشتی دوماه بچه هامو ببینم واسه این میبخشمت(بچم بخشندس )ولی بهتره کاری که دوست ندارم رو نکنی بیبی گرل ( آروم)
رفتیم پیش مراد
ته: خب مدلتون کجاس
مراد: جمره رو انتخاب کردم
ته: عالیه
ته توذهنش: بگو نه
جمره: ولی ......
مراد: ولی نداره برو لباسا رو بپوش( اینم اسکله)
ادامه دارد.....(بوس)
پارت بعد فرداس
یادم بندازید بزارم
جمره: بله به دلیل خیانت ...... خب .... میشه بچه ها رو به یکی بسپرم؟
ته: بله .... منشی(باداد) مراقب بچه ها باش
بچه ها رو گرفت و رفت مراد هم زود تر رفت جمره می خواست بره که بازوشو گرفتم و آروم توی گوشش زمزمه کردم
ته: نزاشتی دوماه بچه هامو ببینم واسه این میبخشمت(بچم بخشندس )ولی بهتره کاری که دوست ندارم رو نکنی بیبی گرل ( آروم)
رفتیم پیش مراد
ته: خب مدلتون کجاس
مراد: جمره رو انتخاب کردم
ته: عالیه
ته توذهنش: بگو نه
جمره: ولی ......
مراد: ولی نداره برو لباسا رو بپوش( اینم اسکله)
ادامه دارد.....(بوس)
پارت بعد فرداس
یادم بندازید بزارم
۹۹۲
۱۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.