Fic Angel in Satan's Void P⁶
پرستار: چشم اقای دکتر
جیمین: اخیش راحت شدم ولی باید برم مجازات بشم (خسته نباشی موچیی جون 😑😂)
ات:اخ.. س.. رم. م.. ن.. کجام... ای..ن...ج.ا..ک..جا..ست(باحالت بی جونی)
جیمین: عه بهوش اومدی تو توی بیمارستانی چرا اون کار احمقانه رو کردی
ات: اون مرده داشت تورو میکشت یه لحظه حواست پرت شد اون چیز داشت به تو میخورد که من پریدم جلو تا اسیب نبینی چون میخواستم دینمو ادا کرده باشم موقعی که تو منو نجات دادی همین
جیمین:هه تو واقعا فکر کردی اون میتونه بهم اسیب بزنه فکر نکنم بهت گفته باشه که من کیم اره
ات: تو کی هستی مگه؟
جیمین: اگه بگم باور نمیکنی
ات: نه قول میدم هرچی که گفتیو باور کنم
جیمین: باشه من یک شیطانم که اکثر شما انسانا بهم میگین فرشته من جون انسانارو نجات میدم ولی نه به همین راحتی شرطیم داره باهاشون معامله میکنم هرچی چیزی که ازم بخوانو بهشون میدم ولی در عوض شرطم بخاطر این کار میزارم که چند سال بعد اون نفر معامله رو قبول کنه و بم*یره واینطوریه که بااین کارم اونارو به جهنم میکشونم باید بدونن که معامله کردن با یک شیطان چه عواقبی داره
ات: جدی مگی دیگه نه شوخی بامزه ای بود خیلی خندیدم
جیمین: چرا شما انسانا انقدر زود قضاوت میکنید ها من بودم که جونتو نجات داداگه نمیدادم الان اینجا نبودی میفهمی
ات: اگه اینطوره خوب باید بامنم معامله کنی چون منم که میرم جهنم چون با یه شیطان معامله کردم
جیمین: من نمیتونم باهات معامله کنم فعلا باهات کار دارم تو باهام میای چون این تنها کاریه که میتونم در برابر دشمنام بکنم شاید بخوان بهت اسیبی بزنن
ات: من باهات هیجا نمیام چرا باید باکسی که نمیشناسمش برم
جیمین: چون من میگم باید بیای
ات: اونوقت شما کیه من هستید
جیمین: میدونی که من شیطانم وهرکاری از دستم برمیاد پس عین بچه ادم باهام بیا چون اگه نیای سعی میکنی کاری که دوست ندارمو بکنم باهات
ات: عه واقعا خیلی ترسیدم ولی.... من.. با.. تو. نمی.. یام(باحالت شمرده شمرده)
جیمین: خیلی خوب خواهیم دید که چطوری خودت با پای خودت میای من این بارم بهت فرصت میدم اگه نیای یه کاری میکنم که ازش پشیمون بشی
ات: هوی تهدید میکنی من نه جایی میرم نه از این میترسم که کاری کنی باهام(هوی دختره میزنمتا 🙎🏻)
جیمین: باشه پس خودت خواستی
ات: داری چکار میکنی یک قدم دیگه بیای نزدیک تر جیغ میزنما
جیمین: جیغ بزن چون کسی نیست که صداتو بشنوه مم همشونو هیپ نو تیزم کردم الان همشون خوابیدن و اینکارم میخوام باتو بکنم
ات: خیلی ادم عو*ضی هستی ازت متنفرم (خدایا بهم صبر ایوب بده تا چیزی بهش نگم دختره ی..... 🔞)
جیمین: اوه بیبی قرار نشد اینطوری بشه که
ات: بهمممم نگووو بیبی عو*ضی(خودتی)
جیمین:..................
خوب دوستان میدونم یهویی شد این پارت رو گذاشتم و یک پارت دیگم میزارم حمایت یادتون نره ممنون💜☺️
جیمین: اخیش راحت شدم ولی باید برم مجازات بشم (خسته نباشی موچیی جون 😑😂)
ات:اخ.. س.. رم. م.. ن.. کجام... ای..ن...ج.ا..ک..جا..ست(باحالت بی جونی)
جیمین: عه بهوش اومدی تو توی بیمارستانی چرا اون کار احمقانه رو کردی
ات: اون مرده داشت تورو میکشت یه لحظه حواست پرت شد اون چیز داشت به تو میخورد که من پریدم جلو تا اسیب نبینی چون میخواستم دینمو ادا کرده باشم موقعی که تو منو نجات دادی همین
جیمین:هه تو واقعا فکر کردی اون میتونه بهم اسیب بزنه فکر نکنم بهت گفته باشه که من کیم اره
ات: تو کی هستی مگه؟
جیمین: اگه بگم باور نمیکنی
ات: نه قول میدم هرچی که گفتیو باور کنم
جیمین: باشه من یک شیطانم که اکثر شما انسانا بهم میگین فرشته من جون انسانارو نجات میدم ولی نه به همین راحتی شرطیم داره باهاشون معامله میکنم هرچی چیزی که ازم بخوانو بهشون میدم ولی در عوض شرطم بخاطر این کار میزارم که چند سال بعد اون نفر معامله رو قبول کنه و بم*یره واینطوریه که بااین کارم اونارو به جهنم میکشونم باید بدونن که معامله کردن با یک شیطان چه عواقبی داره
ات: جدی مگی دیگه نه شوخی بامزه ای بود خیلی خندیدم
جیمین: چرا شما انسانا انقدر زود قضاوت میکنید ها من بودم که جونتو نجات داداگه نمیدادم الان اینجا نبودی میفهمی
ات: اگه اینطوره خوب باید بامنم معامله کنی چون منم که میرم جهنم چون با یه شیطان معامله کردم
جیمین: من نمیتونم باهات معامله کنم فعلا باهات کار دارم تو باهام میای چون این تنها کاریه که میتونم در برابر دشمنام بکنم شاید بخوان بهت اسیبی بزنن
ات: من باهات هیجا نمیام چرا باید باکسی که نمیشناسمش برم
جیمین: چون من میگم باید بیای
ات: اونوقت شما کیه من هستید
جیمین: میدونی که من شیطانم وهرکاری از دستم برمیاد پس عین بچه ادم باهام بیا چون اگه نیای سعی میکنی کاری که دوست ندارمو بکنم باهات
ات: عه واقعا خیلی ترسیدم ولی.... من.. با.. تو. نمی.. یام(باحالت شمرده شمرده)
جیمین: خیلی خوب خواهیم دید که چطوری خودت با پای خودت میای من این بارم بهت فرصت میدم اگه نیای یه کاری میکنم که ازش پشیمون بشی
ات: هوی تهدید میکنی من نه جایی میرم نه از این میترسم که کاری کنی باهام(هوی دختره میزنمتا 🙎🏻)
جیمین: باشه پس خودت خواستی
ات: داری چکار میکنی یک قدم دیگه بیای نزدیک تر جیغ میزنما
جیمین: جیغ بزن چون کسی نیست که صداتو بشنوه مم همشونو هیپ نو تیزم کردم الان همشون خوابیدن و اینکارم میخوام باتو بکنم
ات: خیلی ادم عو*ضی هستی ازت متنفرم (خدایا بهم صبر ایوب بده تا چیزی بهش نگم دختره ی..... 🔞)
جیمین: اوه بیبی قرار نشد اینطوری بشه که
ات: بهمممم نگووو بیبی عو*ضی(خودتی)
جیمین:..................
خوب دوستان میدونم یهویی شد این پارت رو گذاشتم و یک پارت دیگم میزارم حمایت یادتون نره ممنون💜☺️
۳.۹k
۱۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.