زندگی کلبه دنجی است که درنقشه خود
زندگی کلبه دنجی است که درنقشه خود
دو سه تا پنجره روبه خیابان دارد...
گاه باخنده عجین است وگهی باگریه
گاه خشک است وگهی شرشر باران دارد
زندگی مردبزرگی است که دربستر مرگ
به شفابخشی یک معجزه ایمان دارد
زندگی حالت بارانی چشمان تواست
که درآن قوس وقزح های فراوان دارد
زندگی آن گل سرخی است که تو می بویی
یک سرآغاز قشنگی است که پایان دارد...
زندگی کن
جان من سخت نگیر
رونق عمر جهان،چند صباحی گذراست
قصه بودن ما...
برگی ازدفتر افسانه ای رازبقاست
دل اگر میشکند...
گل اگر میمیرد...
واگر باغ به خود رنگ خزان میگیرد...
همه هشدار به توست؛
جان من سخت نگیر
زندگی کوچ همین چلچله هاست.
دو سه تا پنجره روبه خیابان دارد...
گاه باخنده عجین است وگهی باگریه
گاه خشک است وگهی شرشر باران دارد
زندگی مردبزرگی است که دربستر مرگ
به شفابخشی یک معجزه ایمان دارد
زندگی حالت بارانی چشمان تواست
که درآن قوس وقزح های فراوان دارد
زندگی آن گل سرخی است که تو می بویی
یک سرآغاز قشنگی است که پایان دارد...
زندگی کن
جان من سخت نگیر
رونق عمر جهان،چند صباحی گذراست
قصه بودن ما...
برگی ازدفتر افسانه ای رازبقاست
دل اگر میشکند...
گل اگر میمیرد...
واگر باغ به خود رنگ خزان میگیرد...
همه هشدار به توست؛
جان من سخت نگیر
زندگی کوچ همین چلچله هاست.
۲.۰k
۱۷ خرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.