سناریو
{وقتی فکر کردن بهشون خیانت کردیم و مارو یه شب زمستونیِ خیلی سرد از خونه میندازن بیرون ولی بعد ۳ سال میفهمن پاپوش بوده و ما ۲ سال پیشش مرده بودیم}
________________________
نامجون :چرا به حرفاش گوش ندادم چرااااا اون بخاطر من مرد
جین :نمیتونه اون به من قول داده بود همیشه خوشگل من بمونه دروغه دروغهههههه
هوپی :چرا چرا با دستای خودم خورشید قشنگم رو کشتم چرااااااااا چرا روشنایی روزم رو به تاریکی شب تبدیل کردم
یونگی :پیشی قشنگم تروخدا منو ببخش اما من میام پیشت تا منو ببخشی
جیمین :چرا بچه بازی کردی جیمین چرا موچی کوچولوم تروخدا پاشو
تهیونگ :بیبی گرلم تروخدا دوباره بیا بهم بگو خرس عسلی تروخدا بیا دوباره برای یونتان مادری کن غلط کردم
جونگکوک :ا/ت قول داده بودی همیشه قوی باشی منو ببخش که چشای خوشگلت رو بارونی کردم معذرت میخوام جان من دوباره بیا بغلم کن و با اون چشای سیاهت نگام کن
________________________
نامجون :چرا به حرفاش گوش ندادم چرااااا اون بخاطر من مرد
جین :نمیتونه اون به من قول داده بود همیشه خوشگل من بمونه دروغه دروغهههههه
هوپی :چرا چرا با دستای خودم خورشید قشنگم رو کشتم چرااااااااا چرا روشنایی روزم رو به تاریکی شب تبدیل کردم
یونگی :پیشی قشنگم تروخدا منو ببخش اما من میام پیشت تا منو ببخشی
جیمین :چرا بچه بازی کردی جیمین چرا موچی کوچولوم تروخدا پاشو
تهیونگ :بیبی گرلم تروخدا دوباره بیا بهم بگو خرس عسلی تروخدا بیا دوباره برای یونتان مادری کن غلط کردم
جونگکوک :ا/ت قول داده بودی همیشه قوی باشی منو ببخش که چشای خوشگلت رو بارونی کردم معذرت میخوام جان من دوباره بیا بغلم کن و با اون چشای سیاهت نگام کن
۶.۷k
۱۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.