عمارت سیاه
پارت ۲
ا/ت
از رو تخت بلند شدم و سرم از تو دستم کشیدم دمپایی های سفید پا کردم رفتم بیرون
میدونستم رگ زدم فایده نداره
رفتم سمت پشت بوم از پلا ها بالا میرفتم همزمان خاطرات اون شب واسم مرور میشد
موهای حالت داره مشکیش ...صدای مخملیش ....و حرفاش
...:تو مال منی کوچولو
فکر مرگ به ذهنت نرسه که حتی مرگتم دست منه..
پوزخندی زد و نزدیکم شد
صدای جیغ هام تو گوشم پلی میشد
دیگه رسیده بودم لبه پرتگاه پشت بوم
پام از روی زمین بلند کردم که ..
با شدت به عقب کشیده شدم
چشمام و بسته بودم
...: بهت گفته بودم فکر مرگ به ذهنت نرسه
صداش نه نه اون
با تردید چشمام و باز کردم
اون خودش بود
تند تند روی زمین عقب رفتم
از رو زمین بلند شد آروم نزدیکم شد یه چیزی از تو جیبش در آورد و ریخت رو دستش
محکم منو گرفت دستشو گذاشت جلو دهنم شروع کردم به دسته و پا زد البته زورم بهش نمیرسید طولی نکشید که چشمام سیاهی رفت آخرین کلمه ای که شنیدم این بود
..: تو مال منی
ا/ت
از رو تخت بلند شدم و سرم از تو دستم کشیدم دمپایی های سفید پا کردم رفتم بیرون
میدونستم رگ زدم فایده نداره
رفتم سمت پشت بوم از پلا ها بالا میرفتم همزمان خاطرات اون شب واسم مرور میشد
موهای حالت داره مشکیش ...صدای مخملیش ....و حرفاش
...:تو مال منی کوچولو
فکر مرگ به ذهنت نرسه که حتی مرگتم دست منه..
پوزخندی زد و نزدیکم شد
صدای جیغ هام تو گوشم پلی میشد
دیگه رسیده بودم لبه پرتگاه پشت بوم
پام از روی زمین بلند کردم که ..
با شدت به عقب کشیده شدم
چشمام و بسته بودم
...: بهت گفته بودم فکر مرگ به ذهنت نرسه
صداش نه نه اون
با تردید چشمام و باز کردم
اون خودش بود
تند تند روی زمین عقب رفتم
از رو زمین بلند شد آروم نزدیکم شد یه چیزی از تو جیبش در آورد و ریخت رو دستش
محکم منو گرفت دستشو گذاشت جلو دهنم شروع کردم به دسته و پا زد البته زورم بهش نمیرسید طولی نکشید که چشمام سیاهی رفت آخرین کلمه ای که شنیدم این بود
..: تو مال منی
۷.۳k
۱۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.