تهیونگ یونتان رو گرفت و رفت بیرون یه نگاهی به ساعت گوشیم
تهیونگ یونتان رو گرفت و رفت بیرون یه نگاهی به ساعت گوشیم کردم دیدم ساعت۱۹:۵۵ هست سریع از رو تخت اومدم پایین و یادم افتاد که باید درسای دانشگام رو بخونم چون فردا امتحان دارم
نشستم همه کتابامو از کیفم ریختم بیرون و خوندم میدونستم دیر شده ولی تمام تلاشم رو کردم و خوندم....
ساعت ۱۱ شده بود و هنوز درسامو تموم نکرده بودم اگه فردا امتحانم رو برینم تهیونگ پوست کلم رو میکنه که یهو در باز شد و تهیونگ اومد تو
ته. تو هنوز بیداری؟
ا.ت. ا..ااا..اره
ته. اینا چی هستن؟
ا.ت. کتابامن دیگ..
ته. الان؟(داد)
ا.ت. خ..خخ..خب دارم میخونمشون
ته. الان وقتشه؟(داد)
ا.ت. خب چیکار کنم
ته. چرا همون اول نخوندی؟
ا.ت. خب یادم رفت ، عه!
ته. زود جمعشون میکنی میای کفه مرگتو میزاری فردا امتحانتو گند بزنی خودت میدونی(عصبی)
ا.ت. اوففف باشه
کتابامو گذاشتم تو کیفم و رفتم رو تخت و پشت به تهیونگ دراز کشیدم که از پشت بقلم کرد و منو کشوند سمت خودش
ا.ت. چیکار میکنی؟
ته. چیه ؟ دوس دارم زنم رو بقل کنم
ا.ت. ایشش...
چشمام رو بستم و خوابیدم
....فردا
ته. بلند شو
ا.ت. یکم دیگه...
ته. گفتم بلند شو(داد)
ا.ت. باشه باشه..
بلند شدم و رفتم دستشویی و برگشتم و اومدم لباسم رو پوشیدم و صبحانم رو خوردم و رفتم دانشگاه
زنگ اولم از شانس گند من امتحان بود
استادمون برگههای امتحانمون رو داد .
همون بسمالله هیچی یادم نمیومدم
ا.ت. اما من خیلی خونده بودم چجوری اینطوری شد؟
این سوالاش با سوال های که من خونده بودم فرق داره یهو دیدم که امتحان فیزیکه و من زیست خونده بودم
ا.ت. وای شتتتت گند زدم
باید اشهد خودم رو بخونم چون برم خونه اول با تهیونگ رو به رو میشم و بعد با کارنامه ی آخر سال
*دقیقه های آخر امتحان*
استرس تمام وجودم رو گرفته بود اشکم دونه دونه رو برگه میریخت و دستم میلرزید نصفه بچه ها امتحانشون رو داده بودن فقط من بودم که ندادم و چندتا دیگه
استاد. خب اونای که برگه هاشون رو ندادن بدن وقت تموم شد
ا.ت. اما استاد....(بغض سگی)
استاد. گفتم بدین برگه هارو
ا.ت........چ..چشم
برگه رو دادم به استاد و اومدم سرجام نشستم و سرم رو گذاشتم رو میز و گریه کردم
*زنگ اخر*
تا زنگ آخر انقدر گریه کرده بودم چشمام گرد شده بود تا اینکه تهیونگ اومد دنبالم و رفتم سوار ماشین شدم
ته. سلام ا.ت چت شده؟
ا.ت........
ته. هی دختر با توهما؟
ا.ت.........
ته. چرا گریه کردی؟!
ا.ت.........قضیش مفصله(بغض)
ته. کسی اذیتت کرده ؟ برم جرشون بدم؟
ا.ت. نیاز نیست کسی کاری نکرده...
ته. پس چرا گریه کردی؟
ا.ت. هیچی نشده فقط حرکت کن
ته. باشه...
رسیدیم به خونه سریع رفتم تو اتاقم و درو محکم بستم و قفل کردم و نشستم بلند گریه کردم
ته. ا.ت درو باز کن چت شده یهو؟
ا.ت......
ته. ا.ت با توهم درو میشکنما؟
ا.ت.......
و...
نشستم همه کتابامو از کیفم ریختم بیرون و خوندم میدونستم دیر شده ولی تمام تلاشم رو کردم و خوندم....
ساعت ۱۱ شده بود و هنوز درسامو تموم نکرده بودم اگه فردا امتحانم رو برینم تهیونگ پوست کلم رو میکنه که یهو در باز شد و تهیونگ اومد تو
ته. تو هنوز بیداری؟
ا.ت. ا..ااا..اره
ته. اینا چی هستن؟
ا.ت. کتابامن دیگ..
ته. الان؟(داد)
ا.ت. خ..خخ..خب دارم میخونمشون
ته. الان وقتشه؟(داد)
ا.ت. خب چیکار کنم
ته. چرا همون اول نخوندی؟
ا.ت. خب یادم رفت ، عه!
ته. زود جمعشون میکنی میای کفه مرگتو میزاری فردا امتحانتو گند بزنی خودت میدونی(عصبی)
ا.ت. اوففف باشه
کتابامو گذاشتم تو کیفم و رفتم رو تخت و پشت به تهیونگ دراز کشیدم که از پشت بقلم کرد و منو کشوند سمت خودش
ا.ت. چیکار میکنی؟
ته. چیه ؟ دوس دارم زنم رو بقل کنم
ا.ت. ایشش...
چشمام رو بستم و خوابیدم
....فردا
ته. بلند شو
ا.ت. یکم دیگه...
ته. گفتم بلند شو(داد)
ا.ت. باشه باشه..
بلند شدم و رفتم دستشویی و برگشتم و اومدم لباسم رو پوشیدم و صبحانم رو خوردم و رفتم دانشگاه
زنگ اولم از شانس گند من امتحان بود
استادمون برگههای امتحانمون رو داد .
همون بسمالله هیچی یادم نمیومدم
ا.ت. اما من خیلی خونده بودم چجوری اینطوری شد؟
این سوالاش با سوال های که من خونده بودم فرق داره یهو دیدم که امتحان فیزیکه و من زیست خونده بودم
ا.ت. وای شتتتت گند زدم
باید اشهد خودم رو بخونم چون برم خونه اول با تهیونگ رو به رو میشم و بعد با کارنامه ی آخر سال
*دقیقه های آخر امتحان*
استرس تمام وجودم رو گرفته بود اشکم دونه دونه رو برگه میریخت و دستم میلرزید نصفه بچه ها امتحانشون رو داده بودن فقط من بودم که ندادم و چندتا دیگه
استاد. خب اونای که برگه هاشون رو ندادن بدن وقت تموم شد
ا.ت. اما استاد....(بغض سگی)
استاد. گفتم بدین برگه هارو
ا.ت........چ..چشم
برگه رو دادم به استاد و اومدم سرجام نشستم و سرم رو گذاشتم رو میز و گریه کردم
*زنگ اخر*
تا زنگ آخر انقدر گریه کرده بودم چشمام گرد شده بود تا اینکه تهیونگ اومد دنبالم و رفتم سوار ماشین شدم
ته. سلام ا.ت چت شده؟
ا.ت........
ته. هی دختر با توهما؟
ا.ت.........
ته. چرا گریه کردی؟!
ا.ت.........قضیش مفصله(بغض)
ته. کسی اذیتت کرده ؟ برم جرشون بدم؟
ا.ت. نیاز نیست کسی کاری نکرده...
ته. پس چرا گریه کردی؟
ا.ت. هیچی نشده فقط حرکت کن
ته. باشه...
رسیدیم به خونه سریع رفتم تو اتاقم و درو محکم بستم و قفل کردم و نشستم بلند گریه کردم
ته. ا.ت درو باز کن چت شده یهو؟
ا.ت......
ته. ا.ت با توهم درو میشکنما؟
ا.ت.......
و...
۴.۷k
۱۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.