فیکشن کلثوم اکبری ساکن سئول
پارت ۴
دیگه میدونین از زبون کی
همینجوری بیرون نشسته بود و به کفشاش خیره بود
همین طوری تو فکر ب. گ. ایی های زندگیش بود
دختری که تقریبا ظاهرش غلط انداز بود پیشش نشست
حقیقتا از دختره خوشش نیومد
موهاش رنگ بلوند خرابی بودو
پنج کیلو ارایش داشت
خدایی این میکاپ سه ساعت طول کشیده
این کی از خواب بلند شده؟
لباسشم جوری بود که قشنگ گیلاساش تو چشم میزد
نگاهی به کفشای قاب ده سانتیش کرد و کسخندی به دختره زد
دختره:+
اورینا:_
+ های بیب
_ سلام
+ چیشده که توم مث من بیرونی
_راستش قصش طولانیه اما فقط استاد قراره بد بام سر لج باشه
+ عااا منم چون دیر رسیدم دیگه رام ندادن تو
اخه میدونی دوس پسرم یکم شیطونی کرد نزاش بیام
میدونی دوس پسرم جئون جونکوکه همون رئیس معروف تو دنیای مد و لباس میشناسیش؟
اوف ببخشینا اخه دلم میخدا به هر می میرسم بگم و لافتشو بزنم
دیگه میدونین از زبون کی
همینجوری بیرون نشسته بود و به کفشاش خیره بود
همین طوری تو فکر ب. گ. ایی های زندگیش بود
دختری که تقریبا ظاهرش غلط انداز بود پیشش نشست
حقیقتا از دختره خوشش نیومد
موهاش رنگ بلوند خرابی بودو
پنج کیلو ارایش داشت
خدایی این میکاپ سه ساعت طول کشیده
این کی از خواب بلند شده؟
لباسشم جوری بود که قشنگ گیلاساش تو چشم میزد
نگاهی به کفشای قاب ده سانتیش کرد و کسخندی به دختره زد
دختره:+
اورینا:_
+ های بیب
_ سلام
+ چیشده که توم مث من بیرونی
_راستش قصش طولانیه اما فقط استاد قراره بد بام سر لج باشه
+ عااا منم چون دیر رسیدم دیگه رام ندادن تو
اخه میدونی دوس پسرم یکم شیطونی کرد نزاش بیام
میدونی دوس پسرم جئون جونکوکه همون رئیس معروف تو دنیای مد و لباس میشناسیش؟
اوف ببخشینا اخه دلم میخدا به هر می میرسم بگم و لافتشو بزنم
۸۹۶
۱۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.