دو پارتی
#دو_پارتی
#جونگکوک
از این حرفش تعجب کردمو به سمت خونشون رفتم رفتم در زدمو که دیدم یونگی درو باز کردو گفت بفرماتو منم سوار اسانسور شدمو رفتم بالا که دیدم یونگی درو بازکردو دستمو گرفتو منو برد تو هال روی مبا نشستمو بم گفت همینجا بمون الان میام نشسته بودمو باگوشیم ور میرفتم که یهو دیدم اکیپمون همراه جنیس اومدنو بم گفتن کوکیی تولدت مبارکککک
شوکه شدمو گفتم وایی امروز تولدمه و از دیدن جنیس خیلی خوشحال ترشدم خاصم برم بغلش که همه اومدن دورمو برام اهنگ خوندن یونگی چنان قشنگ گیتار میزد که محو صداش شدم اخه اون ازکجا انقد خوب گیتار زدنو یاد گرفته بعد از این جنگول بازیا نشستیم کیکو خوردیمو نوبت به کادوها رسید فاخخخ کادوم گرفتن برام کادو همرو باز کردم که نوبت به کادوی جنیس رسید بش لبخندی زدمو کادومو باز کردم که دیدم از این اتکلنایی که من دوسش دارمو بو سیگار میده و یه ساعت شیک ازش تشکر کردمو بعد ازتموم شدن مهمونی برگشتیم خونه وقتی رسیدیم جنیسو بغل کردمو گفتم اخه توکجا بودی دختر دلم برات یه ذره شده بود وممنون بابت کادوهای قشنگت واقا انتظار اینهمه محبتو نداشتم که جنیس گفت تازه کجا دیدی برات کلی کادو دارم هنوز که بغلم کردمو بوسم کرد منم سرشو نوازش کردمو بش خیره شدم...
جنیس: من خیلی دوست دارم اقای جئون
کوک: من بیشتر
جنیس: من بیشتر تر
کوک: من بیشتر تر تر
جنیس: نههه من بیشتر ترترترترتر
واین بحث تا فردا صبح ادامه داشت😂
#جونگکوک
از این حرفش تعجب کردمو به سمت خونشون رفتم رفتم در زدمو که دیدم یونگی درو باز کردو گفت بفرماتو منم سوار اسانسور شدمو رفتم بالا که دیدم یونگی درو بازکردو دستمو گرفتو منو برد تو هال روی مبا نشستمو بم گفت همینجا بمون الان میام نشسته بودمو باگوشیم ور میرفتم که یهو دیدم اکیپمون همراه جنیس اومدنو بم گفتن کوکیی تولدت مبارکککک
شوکه شدمو گفتم وایی امروز تولدمه و از دیدن جنیس خیلی خوشحال ترشدم خاصم برم بغلش که همه اومدن دورمو برام اهنگ خوندن یونگی چنان قشنگ گیتار میزد که محو صداش شدم اخه اون ازکجا انقد خوب گیتار زدنو یاد گرفته بعد از این جنگول بازیا نشستیم کیکو خوردیمو نوبت به کادوها رسید فاخخخ کادوم گرفتن برام کادو همرو باز کردم که نوبت به کادوی جنیس رسید بش لبخندی زدمو کادومو باز کردم که دیدم از این اتکلنایی که من دوسش دارمو بو سیگار میده و یه ساعت شیک ازش تشکر کردمو بعد ازتموم شدن مهمونی برگشتیم خونه وقتی رسیدیم جنیسو بغل کردمو گفتم اخه توکجا بودی دختر دلم برات یه ذره شده بود وممنون بابت کادوهای قشنگت واقا انتظار اینهمه محبتو نداشتم که جنیس گفت تازه کجا دیدی برات کلی کادو دارم هنوز که بغلم کردمو بوسم کرد منم سرشو نوازش کردمو بش خیره شدم...
جنیس: من خیلی دوست دارم اقای جئون
کوک: من بیشتر
جنیس: من بیشتر تر
کوک: من بیشتر تر تر
جنیس: نههه من بیشتر ترترترترتر
واین بحث تا فردا صبح ادامه داشت😂
۵.۳k
۱۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.