رفت رو تخت خوابید
رفت رو تخت خوابید
که یهو
من خیلی ترسیده بودم و خوابم نمیبرد
برای اینکه من فوبیا ی زیر تخت دارم
و تخت زیرش خالی بود
که رفتم پیش ته
ا.ت:داری چیکار میکنی
ته:به تو چه تو که خواب بودی
ا.ت:خوابت نمیبره
ته چرا خیلی خوابم میاد
و گوشی خاموش کرد و خوابید
من رفتم نشستم گوشه ی دیوار
روش برگردوند
چرا اونجایی
از.ت چون میترسم
از چی
از زیر تخت
خب تو بیا اینجا بخواب
نه
پس چی
بیا فیلم ببینیم
اوک
چی قبول کردی
عار
پس خوابت نمیاد
چرا ولی تو گناه داری
مرسییی
تلویزیون روشن کرد
داشتن با هم یه سریال میدیدن
که ته برگشت گفت
بیا بالا
چی
بیا بالا
برا چی همین جا خوبه
بیا دیگه
رفتم رو تختش و باهم تا صبح فیلم دیدیم
از زبون نویسنده
تو شب فقط فیلم دیدن
صب پاشدیم
و دیدم که سرم رو شونه ی ته هست
سریع پاشدم و کلم خورد تو دماغ ته
که یهو
من خیلی ترسیده بودم و خوابم نمیبرد
برای اینکه من فوبیا ی زیر تخت دارم
و تخت زیرش خالی بود
که رفتم پیش ته
ا.ت:داری چیکار میکنی
ته:به تو چه تو که خواب بودی
ا.ت:خوابت نمیبره
ته چرا خیلی خوابم میاد
و گوشی خاموش کرد و خوابید
من رفتم نشستم گوشه ی دیوار
روش برگردوند
چرا اونجایی
از.ت چون میترسم
از چی
از زیر تخت
خب تو بیا اینجا بخواب
نه
پس چی
بیا فیلم ببینیم
اوک
چی قبول کردی
عار
پس خوابت نمیاد
چرا ولی تو گناه داری
مرسییی
تلویزیون روشن کرد
داشتن با هم یه سریال میدیدن
که ته برگشت گفت
بیا بالا
چی
بیا بالا
برا چی همین جا خوبه
بیا دیگه
رفتم رو تختش و باهم تا صبح فیلم دیدیم
از زبون نویسنده
تو شب فقط فیلم دیدن
صب پاشدیم
و دیدم که سرم رو شونه ی ته هست
سریع پاشدم و کلم خورد تو دماغ ته
۲.۰k
۱۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.