my girl
part²¹
کوک:ات ات بلند شو چرا تو بغل من خوابیدی
ات،نمیخوام تکون بخورم خاوبم میاد
کوک:باشه"براید استایل بغلش کرد"
"خونه"
کوک:هنوزم خوابه اخه چرا اینقدر گریه کردی تا خوابت برد
"صبح"
ات:خرگوش کوچولو بلندشو نمیخوای بری شرکت
کوک:امروز تعطیله منم خوابم میاد تو کجا میری بیا ببینم
ات:اِ الان میوفتم ولم کن خرگوش
کوک:اخم چرا هی غر میزنی خب بیا پیش من بخواب دیگه
ات:نمیخوام
کوک:که اینطور"روش خیمه زد"
ات:خرگوش از رو من بلند شو
کوک:نمیخوام تازه منم خرگوش نیستم
ات:بلندشو از روی من "خجالت"
کوک:نمیخوام تو حرف منو گوش ندادی منم به حرفت گوش نمیدم
ات:ببخشید حالا میشه از روم بلند بشی
کوک:نمیخوام.....سرتو نچرخون مگه چیکارت دارم
ات:من باهات قهرم
کوک:من که قهر نیستم بیبی
ات:بهت میگم خرگوشا بلندشو دیگه از روم
کوک:باشه پس یه کم میخوام اذیتت کنم
ات:کوک ولم کن "اخم-کیوت"
کوک:نمیخوام ولت کنم
ات:لنگ صبحی اعصاب منو خرد نکن
کوک:باشه اعصابتو خورد نمیکنم
ات:افرین حالا......"کوک بوسیدش"
"۱۰ دقیقه بعد"
ات:ای خدا...... بگه چیکارت.....کنه"نفس نفس زدن"
کوک:دیدی میخواستم اذیتت کنم"پوزخند"
ات:من دیگه میرم
کوک:باشه منم الان میام پایین
"دقایقی بعد"
کوک:ات کجایی
ات:دارم با بم بازی میکنم
کوک:به بم غذا دادی
ات:من خودم تازه اومدم پایین بعد انتظار داشتی به بم غذا بدم خیلی پرویی "عصبی"
کوک: حسودی کردی
ات:نخیر منو حسودی محاله
کوک:بم بیا بریم بهت غذا بده
ات:غذاش کجاست براش بیارم
کوک:قدت نمیرسه کوچولو
ات:چرا قدم میرسه
کوک:وایسا اومدم
ات:من میتونم......اوه ببخشید"رفت اون ور"
کوک:بم بیا صبحونه
بم:هاپ هاپ "میدود"
ات:یا جد سادات بم اروم باش الان میوفتم"ترس"
کوک:بم اروم باش
بم:"کیوت"
ات:اخیش نزدیک بود سکته کنم
کوک:خب بیا اینم صبحونه
ات:خب منم برم صبحونه درست کنم
کوک:اوهم باشه
بم:هاپ"کیوت"
کوک:بم بیا اینجا ...... بم بیا ببرمت تو باغ
جکسون:قربان من میبرمش
کوک:باشه
"شروع مکالمه"
کوک:الو سلام مامان
هه جین:سلام پسرم چه خبر
کوک:هیچی ات تو اشپز خونس بمم جکسون بردنش بیرون منم که بیکارم
هه جین:اسکله پسر من برو به ات کمک کن
کوک:باشه
هه جین:پسرم من میخوام امشب بیام اونجا
کوک:خب اشکالی نداره بیاین
هه جین:باشه خداحافظ
"پایان مکالمه"
کوک:ات داری چیکار میکنی
ات:ها دارم پنکیک درست میکنم
کوک:اوهم
ات:چت شده؟
کوک:اصلا فکرشو نمیکردم توی زبون نفهم خیلی ارومی
ات:چون تواذیتم کردی
کوک:بیا اینور لباستو خراب کردی
ات:هان راست میگی تر زدم بهش"خنده"
کوک:برو لباستو عوض کن
ات:باشه
"۲۰ دقیقه بعد"
کوک:ات نمیخوای بیای پایین
ات:اومدم اومدم
کوک:۲۰ دقیقه هست داری لباس میپوشی
ات:خب من باید اول لباسمو انتخاب کنم بعد بپوشم این خیلی طول میکشه
کوک:
کوک:ات ات بلند شو چرا تو بغل من خوابیدی
ات،نمیخوام تکون بخورم خاوبم میاد
کوک:باشه"براید استایل بغلش کرد"
"خونه"
کوک:هنوزم خوابه اخه چرا اینقدر گریه کردی تا خوابت برد
"صبح"
ات:خرگوش کوچولو بلندشو نمیخوای بری شرکت
کوک:امروز تعطیله منم خوابم میاد تو کجا میری بیا ببینم
ات:اِ الان میوفتم ولم کن خرگوش
کوک:اخم چرا هی غر میزنی خب بیا پیش من بخواب دیگه
ات:نمیخوام
کوک:که اینطور"روش خیمه زد"
ات:خرگوش از رو من بلند شو
کوک:نمیخوام تازه منم خرگوش نیستم
ات:بلندشو از روی من "خجالت"
کوک:نمیخوام تو حرف منو گوش ندادی منم به حرفت گوش نمیدم
ات:ببخشید حالا میشه از روم بلند بشی
کوک:نمیخوام.....سرتو نچرخون مگه چیکارت دارم
ات:من باهات قهرم
کوک:من که قهر نیستم بیبی
ات:بهت میگم خرگوشا بلندشو دیگه از روم
کوک:باشه پس یه کم میخوام اذیتت کنم
ات:کوک ولم کن "اخم-کیوت"
کوک:نمیخوام ولت کنم
ات:لنگ صبحی اعصاب منو خرد نکن
کوک:باشه اعصابتو خورد نمیکنم
ات:افرین حالا......"کوک بوسیدش"
"۱۰ دقیقه بعد"
ات:ای خدا...... بگه چیکارت.....کنه"نفس نفس زدن"
کوک:دیدی میخواستم اذیتت کنم"پوزخند"
ات:من دیگه میرم
کوک:باشه منم الان میام پایین
"دقایقی بعد"
کوک:ات کجایی
ات:دارم با بم بازی میکنم
کوک:به بم غذا دادی
ات:من خودم تازه اومدم پایین بعد انتظار داشتی به بم غذا بدم خیلی پرویی "عصبی"
کوک: حسودی کردی
ات:نخیر منو حسودی محاله
کوک:بم بیا بریم بهت غذا بده
ات:غذاش کجاست براش بیارم
کوک:قدت نمیرسه کوچولو
ات:چرا قدم میرسه
کوک:وایسا اومدم
ات:من میتونم......اوه ببخشید"رفت اون ور"
کوک:بم بیا صبحونه
بم:هاپ هاپ "میدود"
ات:یا جد سادات بم اروم باش الان میوفتم"ترس"
کوک:بم اروم باش
بم:"کیوت"
ات:اخیش نزدیک بود سکته کنم
کوک:خب بیا اینم صبحونه
ات:خب منم برم صبحونه درست کنم
کوک:اوهم باشه
بم:هاپ"کیوت"
کوک:بم بیا اینجا ...... بم بیا ببرمت تو باغ
جکسون:قربان من میبرمش
کوک:باشه
"شروع مکالمه"
کوک:الو سلام مامان
هه جین:سلام پسرم چه خبر
کوک:هیچی ات تو اشپز خونس بمم جکسون بردنش بیرون منم که بیکارم
هه جین:اسکله پسر من برو به ات کمک کن
کوک:باشه
هه جین:پسرم من میخوام امشب بیام اونجا
کوک:خب اشکالی نداره بیاین
هه جین:باشه خداحافظ
"پایان مکالمه"
کوک:ات داری چیکار میکنی
ات:ها دارم پنکیک درست میکنم
کوک:اوهم
ات:چت شده؟
کوک:اصلا فکرشو نمیکردم توی زبون نفهم خیلی ارومی
ات:چون تواذیتم کردی
کوک:بیا اینور لباستو خراب کردی
ات:هان راست میگی تر زدم بهش"خنده"
کوک:برو لباستو عوض کن
ات:باشه
"۲۰ دقیقه بعد"
کوک:ات نمیخوای بیای پایین
ات:اومدم اومدم
کوک:۲۰ دقیقه هست داری لباس میپوشی
ات:خب من باید اول لباسمو انتخاب کنم بعد بپوشم این خیلی طول میکشه
کوک:
۱.۵k
۱۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.