ازدواج اجباری last part ♡♡
(ویو ا. ت)
از خواب بیدار شدم جیمین مثله یه بچه پیشم خوابیده بود میخواستم بخورمش اینقدر که کیوت بود (دوستان منحرف نباشید) به زور خودمو از بغل جیمین دراوردم و رفتم دستشویی کار های لازم رو انجام دادم اومدم بیرون رفتم پایین صبحونه رو درست کنم صبحونه رو که آماده کردم میز رو چیدم و رفتم تا جیمین رو بیدار کنم رفتم توی اتاقمون بهش گفتم
+عشقم پاشو صبح شده (آروم)
_...
+ پاشو دیگه صبحونه درست کردم
_بوس بده تا پاشم
+باشه
بعد لپش رو بوسیدم وبا تعجب نگاهم کرد
_ لپ نه لب
+اوف لبام رو گذاشتم روی لباش و بعد از ۵مین ولم کرد و رفت دستشویی منم تخت رو مرتب کردم و رفتم پایین جیمین هم اومد پایین صبحانه خوردیم و به جیمین گفتم
+عشقم میگم بریم بیرون؟
_ آره عزیزم حتما
+باشه پس
_ کجا بریم
+ آم بریم ساحل
_باشه
بعد از صبحانه باهم وسایل رو جمع کردیم و رفتیم لباسامون رو عوض کردیم و بعدشم من یه آرایش ساده کردم و باهم رفتیم ساحل و کلی آب بازی کردیم بعدش نشستیم روی شن ها و جیمین گفت
_ ا. ت
+هوم
_ میدونستی خیلی دوست دارم
+ خخخخ آره
_ اولای ازدواجمون ازت خوشم نمیومد ولی الان عاشقتم
+راستش رو بخوای منم همینطور ولی الان حاضرم برات بمیرم
_ منم همینطور
واین دو نفر باهم در خوشی زندگی کردند
پایان ♡
از خواب بیدار شدم جیمین مثله یه بچه پیشم خوابیده بود میخواستم بخورمش اینقدر که کیوت بود (دوستان منحرف نباشید) به زور خودمو از بغل جیمین دراوردم و رفتم دستشویی کار های لازم رو انجام دادم اومدم بیرون رفتم پایین صبحونه رو درست کنم صبحونه رو که آماده کردم میز رو چیدم و رفتم تا جیمین رو بیدار کنم رفتم توی اتاقمون بهش گفتم
+عشقم پاشو صبح شده (آروم)
_...
+ پاشو دیگه صبحونه درست کردم
_بوس بده تا پاشم
+باشه
بعد لپش رو بوسیدم وبا تعجب نگاهم کرد
_ لپ نه لب
+اوف لبام رو گذاشتم روی لباش و بعد از ۵مین ولم کرد و رفت دستشویی منم تخت رو مرتب کردم و رفتم پایین جیمین هم اومد پایین صبحانه خوردیم و به جیمین گفتم
+عشقم میگم بریم بیرون؟
_ آره عزیزم حتما
+باشه پس
_ کجا بریم
+ آم بریم ساحل
_باشه
بعد از صبحانه باهم وسایل رو جمع کردیم و رفتیم لباسامون رو عوض کردیم و بعدشم من یه آرایش ساده کردم و باهم رفتیم ساحل و کلی آب بازی کردیم بعدش نشستیم روی شن ها و جیمین گفت
_ ا. ت
+هوم
_ میدونستی خیلی دوست دارم
+ خخخخ آره
_ اولای ازدواجمون ازت خوشم نمیومد ولی الان عاشقتم
+راستش رو بخوای منم همینطور ولی الان حاضرم برات بمیرم
_ منم همینطور
واین دو نفر باهم در خوشی زندگی کردند
پایان ♡
۳.۴k
۱۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.