عشق و نفرت پارت ۱
پارت ۱
ا.ت ویو:
صبح از خواب بیدار شدم ساعت ۷و نیم بود رفتم سرویس بهداشتی مسواک زدم و دست و صورتمو شستم و بعدشم یه دوش ۱۰ مینی گرفتم بعدشم رفتم و از توی کمد لباس در اوردم و پوشیدم یه شلوارک لی و یه تیشرت سفید پوشیدم کولمو هم برداشتم و وسایل مورد نیازم و توش گذاشتم موهامم باز گذاشتم و یه ارایش خیلی ساده کردم و از خونه زدم بیرون کلاسام از ساعت ۹ شروع میشدن یه نگاه به ساعت انداختم ۸:۱۵ بود از خونه زدم بیرون و رفتم توی جایگاه اتوبوس بعد از تقریبا ۵ دقیقه اتوبوس اومد سوارش شدم و رفتم روی یکی از میزا نشستم و هندزفریمو گذاشتم تو گوشم و اهنگ گوش دادم توی ایستگاه سوم پیاده شدم و یکم راه رفتم تا به دانشگاه رسیدم رفتم تو کلاس و یونا رو دیدم وقتی که منو دید زود اومد بغلم کرد یه پنج دقیقه باهم حرف زدیم و بعدشم که استاد اومد ساکت شدیم.
جیمین ویو:
با آلارم گوشیم از خواب بیدار شدم امروز باید محموله های تفنگ و تحویل میگرفتم برای همین یکم زود از خواب پاشدم رفتم سرویس بهداشتی و دست و صورتمو شستم و بعدشم دوش گرفتم از حموم در اومدم موهامو خشک کردم و یه دست کت شلوار مشکی پوشیدم و روشم یه پالتوی بلند چرم مشکی عطرمو زدم و ساعتمم دستم کردم و تفنگمم برداشتم چون هر لحظه ممکن بود حمله باشه یا معامله خوب پیش نره رفتم بیرون میز صبحونه رو هم چیده بودن یکم که خوردم پا شدم بادیگارد تا منو دید در ماشین و باز کرد و راه افتادیم.
شرایط پارت بعد:
like:¹⁰
comment:²⁰
فالوورا هم ۳۵۰ شن.
ا.ت ویو:
صبح از خواب بیدار شدم ساعت ۷و نیم بود رفتم سرویس بهداشتی مسواک زدم و دست و صورتمو شستم و بعدشم یه دوش ۱۰ مینی گرفتم بعدشم رفتم و از توی کمد لباس در اوردم و پوشیدم یه شلوارک لی و یه تیشرت سفید پوشیدم کولمو هم برداشتم و وسایل مورد نیازم و توش گذاشتم موهامم باز گذاشتم و یه ارایش خیلی ساده کردم و از خونه زدم بیرون کلاسام از ساعت ۹ شروع میشدن یه نگاه به ساعت انداختم ۸:۱۵ بود از خونه زدم بیرون و رفتم توی جایگاه اتوبوس بعد از تقریبا ۵ دقیقه اتوبوس اومد سوارش شدم و رفتم روی یکی از میزا نشستم و هندزفریمو گذاشتم تو گوشم و اهنگ گوش دادم توی ایستگاه سوم پیاده شدم و یکم راه رفتم تا به دانشگاه رسیدم رفتم تو کلاس و یونا رو دیدم وقتی که منو دید زود اومد بغلم کرد یه پنج دقیقه باهم حرف زدیم و بعدشم که استاد اومد ساکت شدیم.
جیمین ویو:
با آلارم گوشیم از خواب بیدار شدم امروز باید محموله های تفنگ و تحویل میگرفتم برای همین یکم زود از خواب پاشدم رفتم سرویس بهداشتی و دست و صورتمو شستم و بعدشم دوش گرفتم از حموم در اومدم موهامو خشک کردم و یه دست کت شلوار مشکی پوشیدم و روشم یه پالتوی بلند چرم مشکی عطرمو زدم و ساعتمم دستم کردم و تفنگمم برداشتم چون هر لحظه ممکن بود حمله باشه یا معامله خوب پیش نره رفتم بیرون میز صبحونه رو هم چیده بودن یکم که خوردم پا شدم بادیگارد تا منو دید در ماشین و باز کرد و راه افتادیم.
شرایط پارت بعد:
like:¹⁰
comment:²⁰
فالوورا هم ۳۵۰ شن.
۶.۸k
۱۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.