فردا صبح
فردا صبح #
امروز روز مهمونیه و خدمتکارا همه جا بودن
و خیلی سریع پیش میرفتن
رستا من و رز از صبح رفتن حاضر شن
و مسیح و آرتا عین خیالشون نبود
امیر هم که بیخی
منم شروع کردم حاضر شدن
مهمونی ساعت ۵ بود
و الان ساعت ۳
اول رفتم دوش گرفتم و اومدم بیرون
موهامو خشک کردم و سشوار کشیدم
بعد که کامل خشک شدم لوازم آرایشی و در آوردم و گذاشتم رو میز
اول یکن از نظر ویتامینی به صورتم رسیدم گذاشتم ۵ دقیقه بمونه و رفتم سراغ آرایش و درست کردن مو
موهامو دم اسبی بالای بالا بستم و دو تا تار مو بلند انداختم جلو و فر کردم
خیلی خوشگل شد
بعد شروع کردم به آرایش
اول کرم زدم و حسابی رو صورتم نشوندم
بعد سایه زدم
سایم اکلیلی مشکی بود و خیلی کم زدم
بعد ریمل زدم
یکم هم رژ گونه صورتی
بعد رفتم سراغ رژ
رژ نود زدم و خیلی هم بهم میومد
بلند شدم و لباسم و پوشیدم
یه دست مشکی بود ( عکس گذاشته میشه )
کفش هامو در آوردم از جعبه و پوشیدم
پاشنه بلند مشکی بود
دستبند و انگشتر ام رو گذاشتم
و تمام ساعت ۴ و نیم بود
یه ذره با گوشی ور رفتم که نیم بگذره
بعد برم پایین
امروز روز مهمونیه و خدمتکارا همه جا بودن
و خیلی سریع پیش میرفتن
رستا من و رز از صبح رفتن حاضر شن
و مسیح و آرتا عین خیالشون نبود
امیر هم که بیخی
منم شروع کردم حاضر شدن
مهمونی ساعت ۵ بود
و الان ساعت ۳
اول رفتم دوش گرفتم و اومدم بیرون
موهامو خشک کردم و سشوار کشیدم
بعد که کامل خشک شدم لوازم آرایشی و در آوردم و گذاشتم رو میز
اول یکن از نظر ویتامینی به صورتم رسیدم گذاشتم ۵ دقیقه بمونه و رفتم سراغ آرایش و درست کردن مو
موهامو دم اسبی بالای بالا بستم و دو تا تار مو بلند انداختم جلو و فر کردم
خیلی خوشگل شد
بعد شروع کردم به آرایش
اول کرم زدم و حسابی رو صورتم نشوندم
بعد سایه زدم
سایم اکلیلی مشکی بود و خیلی کم زدم
بعد ریمل زدم
یکم هم رژ گونه صورتی
بعد رفتم سراغ رژ
رژ نود زدم و خیلی هم بهم میومد
بلند شدم و لباسم و پوشیدم
یه دست مشکی بود ( عکس گذاشته میشه )
کفش هامو در آوردم از جعبه و پوشیدم
پاشنه بلند مشکی بود
دستبند و انگشتر ام رو گذاشتم
و تمام ساعت ۴ و نیم بود
یه ذره با گوشی ور رفتم که نیم بگذره
بعد برم پایین
۴.۴k
۰۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.