غیر ممکن
غیر ممکن
پارت هفدهم😁😅
ویو ات
رفتیم بار و کلی مست کردیم
رفتیم خونه که وقتی درو بستیم
کوک منو چسبوند ب دیوار و لباشو
گذاشت رو لبام
خیلی محکم میبوسید
بعد پنج مین مزه خون رو
توی دهنم حس کردم
کوک رو هول دادم و
رفت کنار
بعدش براید بغلم کرد و
رفتیم تو اتاق
پرتم کرد رو تخت
و دوباره شروع کرد ب خوردن
لبام
همینجوری ک میبوسید
لباسامم در میوورد
بعد دو مین
ازم جدا شد و
لباسای خودشم
دراورد و خیمه
زد روم و کیس مارکای
زیادی روی گردنم
و سینم گذاشت
منم بدجور تحریک شده بودم
پس همراهیش کردم
سلام🗿😅
اینم یه پارت کوتاه 😅👍
زیاد حرف نمیزنم🗿
خودافیز🗿😂❤
پارت هفدهم😁😅
ویو ات
رفتیم بار و کلی مست کردیم
رفتیم خونه که وقتی درو بستیم
کوک منو چسبوند ب دیوار و لباشو
گذاشت رو لبام
خیلی محکم میبوسید
بعد پنج مین مزه خون رو
توی دهنم حس کردم
کوک رو هول دادم و
رفت کنار
بعدش براید بغلم کرد و
رفتیم تو اتاق
پرتم کرد رو تخت
و دوباره شروع کرد ب خوردن
لبام
همینجوری ک میبوسید
لباسامم در میوورد
بعد دو مین
ازم جدا شد و
لباسای خودشم
دراورد و خیمه
زد روم و کیس مارکای
زیادی روی گردنم
و سینم گذاشت
منم بدجور تحریک شده بودم
پس همراهیش کردم
سلام🗿😅
اینم یه پارت کوتاه 😅👍
زیاد حرف نمیزنم🗿
خودافیز🗿😂❤
۲.۷k
۱۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.